نقشههای برآب
۲:۲۴ ق٫ظ ۱۱-۰۳-۱۳۹۹
راه راه:
گرفته زانوی غم را بغل نتانیاهو
نشسته توی دوچشمان گرگی اش اشکی
و باز زمزمه کرده است با خودش:
"یابو!
کدام دولت و فرمانروایی و کشکی؟"
به نقشه های برآبش به نیل تا به فرات
به گاو های پریشان خود می اندیشد
به خرج پوشک سرباز اینو و آنور
به گافهای فراوان خود می اندیشد
به یاد سوتی سنگین تورقوز آبادش
دوباره می کشد از درد زوزهی سختی
مرور می کند آن هارت و پورت هایش را
به روی پوزه ی خود دست می کشد لختی
به نوکری یو اس آ اگر چه دلخوش بود
بغل گرفته کنون تار عنکبوتش را
به پای کودک غزه فتاده تا شاید
درون سینه کند حبس تیر فوتش را!
ثبت ديدگاه