نقیضه شعر سعدی

میازار موشی که کودک‌کش است
که خون خورده و ظاهراً دل‌خوش است

سیاه اندرون باشد و سنگ‌دل
چه داند که انسان شود تنگ‌دل

زده بر سر ناتوان دست زور
و حالا ز ترسش شده موش کور

دوتا سنگ کافیست تا در رود
که از این جهان، بانی شر رود

همان نسل منحوس بوزینه روی
که منفور گشته به هر شهر و کوی

ندارد شب و روز یک حال خوب
ز تهدید ایران شده مثل چوب

ترورهای کورش شده دردسر
چو نابود گردد شود سر به سر

به فرمان سید حسن گوش کن!
ز میدان ما، کوچ ای موش کن!

ثبت ديدگاه