وکیل الرعایا در جستوجوی باغ
هیس! خریدار صحبت نمیکند…
۱۰:۳۵ ب٫ظ ۰۶-۰۳-۱۴۰۲
با مشاهده مناظره نماینده مجلس با یکی دیگر از آدمها با ملیت ایرانی، بهطورکلی ساختمان ذهنی ما از وقایع تغییر نمود. قبل از شروع بحث و اوایل شروع آن، فکر میکردیم که حق خریدار است که حداقلهایی را از جنس مدنظرش طلب داشته باشد. فرضاً قیمت و کیفیت مناسب مطالبه کند و اگر خدایناکرده مشکلی پیش آمد، خرمای مغز گردو برایش پخش نکنند؛ بههرحال گردو تا حدی گران است و یک مراسم معمولی برای متوفی، هزینه کرد یک ماه را شیرین به خود اختصاص میدهد.
اما با شروع مناظره متوجه شدیم که چه غلطها! این را کدامین بیحیایی در دهان مصرفکننده انداخته است؟ پس سود تولیدکننده چه میشود؟ چقدر مصرفکنندگان دنیاپرست شدهاند که میخواهند هیچ دغدغهای برای زندگی نداشته باشند. عمر دست خداوند است و وسایل و افراد، مأمور پروردگار.
قبل از مشاهده مناظره فکر میکردیم نماینده مذکور در باغ حضور ندارد و سعی داشتیم با راهنماییهایی از قبیل اوهوی، بیا اینجا، اونطرفی نه، بیا اینطرف، وی را به باغ بیاوریم و در تیمی که برای آن انتخاب شده بود، بازی کند که متوجه شدیم چه شکر خوریها! رعیت را چه به صدا بلند کردن و راهنمایی وکلایش؟ از زمین بر آسمان میبارد؛ وکلا بر سر مردم منت گذاشتهاند تا بروند و ساعتی n میلیون در خانه ملت بنشینند و کار کنند و چرت بزنند و زد و بندی بکنند و وعدهای بدهند و فامیل را بر سر کاری بفرستند که کار خیر، عجب دلپذیر است. شما با بند کردن دست فردی در جایی، باعث نان درآوردن وی شده و وی میتواند حقوق بگیرد و پسفردا ازدواج کند و نصف دینش کامل شود.
فرضاً حلبیای که رعیت سوار میشود، بر روی زمین پخش بشود و با کاردک جمعش کنند، چشمشان کور، دندهشان نرم، درست رانندگی کنند. اصلاً لیاقت همین چیزها را هم ندارند و باید پای پیاده مسیرشان گز کنند. وکیل رعیت برای رسیدگی به رعیت مدنظرش، طلب شاسی بلند کرده و به علت کمبود بودجه، سنگاندازی کردند، آنوقت کیفیت و قیمت مناسب و دیگر چیزهای معمول برای رانندگی مطمئن را درخواست دارند!
با مشاهده مناظره مذکور، متوجه شدیم که ما در باغ اشتباهی قرار داریم وگرنه نماینده مردم، بهدرستی در بیرون باغ قرارگرفته و منتظر ماست تا ما را به باغ مدنظرش ببرد.
خداوندا، ما را ببخش و وکیل مردم را از ما راضی نما…
ثبت ديدگاه