نگاهی به برنامههای طنز نوروزی تلویزیون / 2
پایتخت۶ / معمولی های غیرمعمول
۱۲:۴۱ ب٫ظ ۲۱-۰۱-۱۴۰۰
تولد طنز «معمولیها» در تلوزیون را احتمالا باید در آثار رضا عطاران جستجو کرد؛ بعد از اغراقهای عجیب مهران مدیری در «طنز زن ذلیل» و اغراقهای فتحعلی اویسی در «طنز ادا».
پایتخت را میشد ادامهی هوشمندانهای دانست از طنز «معمولیها» طنزی که نه مثل مدیری «پخمهای در سرزمین رندان» بود که هنوز هم ول نمیکند این ژانر را و نه مانند فتحعلی اویسی «اغراق در ادا». روایت از اتفاقات تخیل آمیز فاصله گرفته بود. کشمکش های داستان خیلی دور اتفاقهای شاذ شکل نمیگرفت. در یک کلمه میتوان گفت همه چیز معمولی بود. یک کارگر ساده زحمت کش یک طرف قصه بود و یک زن دانشجو خانواده دوست آن طرف. یک راننده کامیون فیلسوف در کنار آن ها بدنه شخصیت های یک مجموعه به یاد ماندنی را شکل دادند. حالا دیگر وقت اضافه و کم شدن شخصیت های دیگر بود. شخصیت های معمولی. همانقدر معمولی که شخصیت های اصلی داستان.
جالبتر آن جا بود که هر چه برای این خانواده اتفاق می افتاد هم معمولی بود! از غیر مجاز سازی گرفته تا سفر به ترکیه و… هر چه بود مرکز همزادپنداری و نوستالوژی بازی خانواده ها بود با هر چه در جریان سریال اتفاق می افتاد.
در پایتخت ۶ اما نمی دانم درگذشت بابا پنجعلی پدر معمولی خانواده باعث و بانی بود یا سیروس الوند نویسنده! که دیگر هیچ چیز معمولی نبود! از نقی که حالا مجلسی آدم شده بود و ارسطو که حبس کشیده سینه سوخته! که دوباره سعی می کردند با اغراق، با حاشیه و با نقیضه سازی مخاطب را قلقلک بدهند! که انسجام خانواده های معمولی بسته بود به مو، که روی همه معمولی ها بدجوری غیر معمولی توی روی هم باز شد.
دو قسمت پایانی داستان که طنز های خود را هم به جوک های غیر معمولی توییتر داد تا قرص های خودکشی را دانه دانه در حلق خاندان معمولی کنند که یک دهه مخاطب ایرانی را با خود خنداندند و گریاندند.
ثبت ديدگاه