در پی عدم بازگشت مهدی هاشمی به زندان مصاحبه‌ای با یکی از مسئولین امر داشته‌ایم تا از چند و چون این قضیه سر در بیاوریم.
ما: سلام
اون: سلام عزیزم. عزیزم سلام
ما: ببخشید، مثل این‌که بد موقع مزاحم شدم.
اون: نه خیلی هم خوش موقع بود‌. بفرما.
ما: من از طرف خبرگزاری شفاف‌نیوز تماس می‌گیرم.
اون: بَه… بَه… آفرین. من عاشق شفافم. اصلاً اسمم شفافه.
ما: پس لطفاً میشه دقیق خودتون رو معرفی و پستتون را بیان کنید؟
اون: نه، این‌که از محالات ممکنه. در واقع گفتن نگین.
ما: آخه پس چه‌طور…
اون: شما مشکلت را بگو تا من قشنگ، شفافت کنم.
ما: خب، بگذریم. می‌خواستم مساله‌ی مرخصی بدون سقف آقای مهدی هاشمی را بدونم؟
اون: بدون عزیزم. از جانب من مشکلی نداره‌
ما: نه، یعنی لطفاً شما بیان کنید که چرا به ایشون این مرخصی بدون سقف اعطا شده؟
اون: در مورد مرخصی، لازمه بگم که اصلاً و به هیچ وجه من ال… الووو… من الوجوه، آخیش بالاخره تونستم بگم همش زبونم می‌گرفت. بله به همان چیزی که گفتم مرخصی بدون سقف نبود، نیست و نخواهد بود.
ما: پس چرا ایشون برنگشتند؟
اون: به خاطر این‌که سقفش هنوز مشخص نشده.
ما: عِه، این چه‌طور ممکنه؟
اون: ببین عزیزم، وقتی شما می‌خوای یک جا سقف داشته باشی، اول چی می‌خواد؟… هان؟!… شما ظاهراً اطلاعاتت ناکافیه. نیاز به دیوار داره که این سقف روی دیوار بشینه.
ما: چه ربطی داره؟!
اون: نه، شما جوونی و ناآگاه. پنداری برات سوال پیش میاد. یه دیوار رو شما کجا میسازی؟!… این رو دیگه همه می‌دونند، نمی‌دونی؟… واقعاً درک نمی‌کنم تو این دانشگاه‌ها به شما چی یاد میدن؟!… دیوار رو روی کف یا به عبارتی روی فونداسیون می‌سازند. البته بعضی آدم‌های بیسواد به اشتباه میگن “فِندانسیون”، ولی به روشون نیار، من یه بار آوردم جاش هنوز درد می‌کنه.
ما: آقا! مساله‌ی سقف مرخصی چه ربطی به این چیزها داره، ما رو نپیچون!…
اون: عِه… حرف بد. دهنت بوی چاه مستراح میگیره‌ها. چهار کلاس درس خوندی. اصلاً شما پروفسور ما خالی‌فسور، ولی این قضیه بر همگان واضح و مبرهنه.
ما: جهنم… خب نهایت چی شد؟
اون: آفرین… فونداسیون هم نیاز به پروانه داره.
ما: پروانه دیگه کیه؟
اون: تو باغ نیستیا. پروانه کسی نیست، پروانه یه چیزیه. واقعاً کی به تو مدرک داده. اسم رئیست رو بگو، یه صحبت باهاش بکنم تا یه بازنگری تو کارمنداش بکنه. آقا، مملکت قانون داره. شما وقتی می‌خوای یک ساختمون حتی یک آلونک هم بسازی که سقف داشته باشه، نیاز به نقشه داره. اون نقشه‌رو هم باید ببری سازمان‌های ذی‌ربط تا تائید کنه، بعد پروانه‌ی ساخت صادر میشه. ما هم که معاذ ا.‌‌.. و حاشا و کلا که کار غیر قانونی کنیم. اصلاً این وصله‌ها با هیچ سریشی به ما نمی‌چسبه. خیالتان تخت، در حال پیگیری اخذ پروانه هستیم.
ما: ای وای… ای وای… بالاخره این پروسه کی تموم میشه؟
اون: به نکته‌ی کنکوری خوبی اشاره کردی. یک مقدار تغییر مدیریتی داشتیم که امیدوارم به زودی نتیجه‌ی کار مشخص بشه. پس از دریافت پروانه، اورژانسی و بین زندانی کار رو جلو می‌بریم و بعد که اجرای سقف را شروع کردیم، در اسرع وقت و بدون فوت زمان به زندانی اطلاع رسانی می‌کنیم. تا قبل از تمام شدن سقف به زندان برگرده. شما نگران نباشید من عین پلنگ روی سیستم سوارم. الو… الو… عِه چرا تلفن قطع شد، تازه می‌خواستم مهم‌ترین مطلب رو بهش بگم. که همه‌ی این‌ها مستلزم اینه که زندانی، پروژه‌ی ساخت رو شارژ مالی مناسب بکنه.