سوال از شما، پاسخ از ما
پس سانسورش کو؟
۱۰:۰۱ ق٫ظ ۰۱-۰۸-۱۴۰۴
س: با سلام از وقتی پدرم سریالهای نمایش خانگی را میبیند اصرار دارد شبها قبل از ۱۲ خانه باشم. چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
ج: شما باید سر پدرت را گرم کنی. از سوالت فهمیدم او فرد تیزی است و نمایش خانگی پاسخگوی سرگرم کردنش نیست. از فردا عشق ابدی برایش پخش کن. ساعت گوشی و خانه را هم دستکاری کن اینطوری دیگر متوجه گذر زمان نمیشود.
س: من زندگی خوبی دارم. خانمم بسیار رمانتیک است. اما میخواهم طلاقش بدهم. چون هرچه به او میگویم دوست دارم زنم جذبه داشته باشد و مثل رعنا آزادیور کتکم بزند، میگوید نمیتوانم. واقعا نمیدانم چه کنم؟
ج: دوست عزیز برای حل این مشکل که جدایی لازم نیست. چند وقت که تعصبی بازی دربیاوری، رندوم مشت بکوبی وسط سینهی یکی و بگویی چیه نگا نگا میکنی؟، گوشیاش را چک کنی و حبسش کنی توی خانه، روانش را بهم ریختی، پس او هم خودبهخود بیاعصاب میشود و کتک خواهی خورد.
س: مدتیست دائم به شوهرم شک میکنم. او آتشنشان است. دیروز صبح که از شیفت شب آمد خانه، بوی دود میداد. چند وقتی است فکر میکنم شبها با رفقای نابابش دور آتش میرقصند و این کثافتکاریها. برای همین مجبورم سریالهای نمایش خانگی را ببینم تا فکر و خیال نکنم.
ج: حق داری بهش شک کنی. کدام آتشنشانی هرشب هرشب بوی دود میگیرد؟ آیا وقتی به خانه میآید عرق هم کرده؟ اگر بله بدان آن قضیه رقص و اینها قطعی است. چون شما کیس تخصصی هستی من خیلی نمیتوانم کمکت کنم. ارجاعت میدهم به سالن زیبایی همسایه متارکه کردهمان. او بهتر بلد است در این زمینه مشاوره بدهد. لطفا پیوی پیام بدهید.
س: من دبیر تاریخ هستم. برای ایجاد تنوع در کلاس سریالهای تاریخی را پخش میکنم. بعد از پخش یکی از جدیدترین آنها بچهها فریاد جاوید شاه سر دادند. از طرف مدیر توبیخ شدم و فعلا بیکارم. برای پر کردن اوقات فراغتم چه کنم که بیکاری اذیتم نکند؟
ج: شما که اینقدر علاقهمند به تاریخ پیش از انقلاب ایران هستید چرا مثل شهرام گودرزی نمیروی سراغ کارهای تاثیرگذار؟ چرا عمرت را پای این دانشآموزهایی که امید خمینی بودند تلف میکنی؟ برو دنبال تکمیل اطلاعات و بالا بردن مطالعاتت. فقط یک وقت سمت موزه عبرت و خاطرات عزت شاهی و اینها نروی که همش دروغ و دَوَنگ است و باعث آب روغن قاطی کردن و انحراف مسیر تحقیقت میشود.
س: پسری هستم ۱۵ ساله دیشب حین دیدن سریالی ایرانی با خانواده، پدرم تلویزیون را خاموش کرد و گفت چرا سانسور نداره؟ من هم ناراحت شدم و رفتم سیگاری که قایم کرده بودم را کشیدم. پدرم هم آمد کتکم زد. الان پنج صبح است. میخواهم فرار کنم. بعد هم با دوستانم بزنیم توی کار کوک و شیشه. چون توی فیلمها دیدم درآمدش خیلی خوب است.
ج: مگر فیلم برادران صغری را ندیدی؟ خشک و خالی از خانه نری یک وقت. کار را یکسره کن بعد برو. درضمن کوکائین و اینها قدیمی شده. الان پول توی شمش طلاست. خودم توی این فیلم جدیده دیشب دیدم.
ثبت ديدگاه