چانه خاریدن

چانه خاراندن

راه راه: یافتم جایی که خوابیدن خوش است

حاصل تَکرار را چیدن خوش است

حرف بی خود میزند شفافیت

بر سر خوان‌اند و بلعیدن خوش است

عکس سلفی ابتدای راه بود

پای آنها لایک کوبیدن خوش است

مثل تضمین است امضای کری

تیترهای شاذ چاپیدن خوش است

چون خریت آرکاااااییک و خز است

پس به جایش لفظ شرقیدن خوش است

گر که سوزانده بخاری بچه‌ای

بی خیالش چانه خاریدن خوش است

وزن چادر درد دارد پس از آن

سود بردن، بعد، نالیدن خوش است

چون نظارت روی ورزش لازم است

در تب فوتبال روسیدن خوش است

بی خیال گاز دور از زاهدان

چون که با لکسوس گازیدن خوش است

خلق و خدمت هم که کلا لامهم!

توی روی خلق فحشیدن خوش است

بر اف ای تی اف نهادن همّ خویش

کارگر را هم که نادیدن خوش است

چونکه مجلس خانه‌ی این ملت است

توی این خانه تمرگیدن خوش است

ثبت ديدگاه




عنوان