تراوشات ذهن معیوب یک برانداز
چرا یک برانداز شبها نمیتواند بخوابد؟
۱۰:۱۸ ب٫ظ ۱۸-۱۱-۱۴۰۲
یک برانداز قبل از خواب چه چیزهایی به مغزش تراوش میکند:
چرا منوتو داریم؛ ولی تو و شما نداریم؟
چرا ما میریم راهپیمایی شورش میکنیم بقیه میرن فقط شعار میدن؟
چرا فخرآور فخر نمیاره؟
چرا اصلا همه چی کار خودشونه؟
چرا ما میخوایم انقلاب کنیم؛ ولی تو خارج زندگی میکنیم؟
چرا ما تو مهد آزادی هستیم؛ ولی آزاد نیستیم؟
چرا فکر میکنیم براندازی هم کار خودشونه؟
چرا کل دنیا دنبال دموکراسی هستن؛ ولی ما دنبال شاهنشاهی؟
چرا سرکوب داریم؛ ولی پاکوب نداریم؟
چرا ما رو سرکوب میکنن؛ ولی ما بهراحتی اعتراض میکنیم؟
چرا گلابی برجام شیرین نیست؟
چرا مسعود رجوی اسمش رو رجبی نمیذاره که آدم بتونه راحت بگه؟
چرا مجاهدین خلق، خود خلق رو میکشه؟
چرا جیش العدل داریم؛ ولی جیش الپهلوی نداریم؟
چرا اکبر گنجی گنج نداره؟
چرا مسعود بهنود خوب برنامه نود نگاه نمیکنه؟
چرا ما هر وقت میخوایم براندازی کنیم زیرانداز میشیم؟
اصلا چرا شورش داریم شیرینش نداریم؟
چرا راهپیمایی داریم؛ ولی راهنوردی نداریم؟
چرا شنبهها قراره انقلاب بشه؛ ولی نمیشه؟
چرا هر روز قراره جمهوری اسلامی نباشه؛ ولی هست؟
چرا ربع پهلوی داریم؛ ولی خمس پهلوی نداریم؟
چرا نماز جمعه داریم؛ ولی نماز شنبه نداریم؟
چرا ما دنبال آزادی هستیم؛ ولی هیچکس ما رو دنبال نمیکنه؟
چرا ما ذهن نداریم یا شاید هم داریم؛ ولی واقعاً داریم، اگر داریم پس چرا هیچی توش نیست؟!
ثبت ديدگاه