مصاحبه هایی در صف ثبت نام انتخابات مجلس
مصاحبه از کاندیداهای دوره یازدهم مجلس

راه راه: باسلام خدمت بینندگان عزیز. به فرمانداری شهرستان کیان‌دره اومدیم تا با برخی از ثبت نام کنندگان در انتخابات مجلس صحبت کنیم. از همین دو کیلومتری فرمانداری شروع می کنیم. سلام آقا.

سلام.

شما از کی اینجائید؟

از دیروز تاحالا همینجا سر جدول نشستم. این لامصب صف پیش نمیره که.

چرا میخواید به ته صف و مقصودتون برسید؟

واسه اینکه بتونم کاری کرده باشم. من یه استعداد تلف شده‌ام.

استعداد؟

بله. من زیاد پیاده روی میکنم و اصلا تخصصی پیاده روی کار کردم. من اصلا میخواستم به طور نمادین تا خود تهران پیاده برم که متاسفانه به دلیل پوشش خبری ناقص رسانه ها از این کار منصرف شدم.

پیاده روی؟

بله. توی پیاده روی شما باید قدم ها رو کوتاه ولی پیوسته بردارین. اینجوری به جای اینکه عضله ها خسته بشن گرم میشن.

این چه ربطی به امور کشور دارد؟

دقیقا ربطش اینه که توی کارای کشور هم باید آروم آروم مردم رو…

متقاعد کنیم؟

بله. همین که گفتین.

ممنونم. به سراغ یکی دیگر از متقاضیان میریم. آقا! آقا! عه وا چرا ایشون افتادن؟

از دیروز اینجاست خماری می کشید بدبخت.

شما هم توی صفید؟

بله. توروخدا شما که دستت میرسه برو بگو ما که یکی دوتا میخوایم رو زودتر راه بندازن تا بریم. اذیتیم به خدا.

یکی دو تا میخواین؟

آره. یکی دو تا رای هم برای ما بسه. ما میتونیم اینو رزومه کنیم و بریم برای ریاست جمهوری.

میشه دقیق تر توضیح بدین؟

نه.

ممنون. بذارید با این آقا که زنبیل دستشون دارن صحبت کنیم. سلام.

سلام. باهار ایز کامینگ.

چی؟

ما خواهیم آمد و عدالت گل روی ما هم که شده خواهد آمد.

میشه بفرمائید برای چی میخواین ثبت نام کنین؟

والا من برای ثبت نام خودم نیومدم. رفیق شفیقم و کسی که بیشترین آخور… ببخشید دمخوری رو با اون داشتم جدیدا توسط نیروهای سفاک و خون ریز قوه قضاییه دستگیر شده به بهانه های واهی. اومدم جای اوشون ثبت نام کنم.

توی انتخابات؟

پ ن پ، برای یارانه معیشتی! هرچند اون رو هم به ما نمیدن. این عدالت نیست.

بله. خب میخواید در صورت راهیابی به مجلس چیکار کنین؟

رفیقم چیکار کنن؟

بله.

ایشون میخوان همه اجبار ها رو بردارن.

مثلا؟

مثلا بنزین! ما چرا مجبوریم بنزین بریزیم توی ماشینمون؟ درحالی که خود انسان تولید کننده چیزهاییه که گاز دارن و میتونن جایگزین بنزین بشن؟

بله؟

معلومه که متوجه نمیشین.

خب. از شما هم ممنونم. یکم پیاده روی توی این هوای پاییزی بد نیست. آهان. این آقا خوبن. سلام آقا.

سلام.

برای چی اینجا وایسادین؟

برای آش.

آش؟

بله. مگه صف آش شله قلمکار مشتی اسماعیل اینجا نیست؟

نه.

پس کجاست؟

دو تا خیابون بالاتر. بغل نونوایی.

پس من دیروز تا حالا الکی وایسادم اینجا؟

نمیدونم والا.

کی جواب وقت منو میده؟

به نظرم بد جایی هم واینسادین. بمونین الان نوبتتون میشه ثبت نام کنین برای انتخابات.

مدارک چی میخواد؟

خودتون باشین کافیه. البته زیادی جوونید معلوم نیست تائید صلاحیت بشین.

۴۰ سال سن کمیه.

 بله. حالا بازم شانس خودتون رو امتحان کنین. یه‌کم بریم جلوتر. داریم به در فرمانداری نزدیک تر میشم. این آقا خوبن؟ نه؟ خب پس رد میشیم. آهان ایشون دیگه باب کارن. همین که پوشه سبز دستشونه. سلام آقا.

سلام به روی ماهتون.

شما برای ثبت نام در انتخابات اومدین؟

بله. فلسفه وجودی ما خدمت به مردمه.

خب. چه کارهایی میخواید بکنید؟

ایجاد بنگاه های بزرگ و طویل اقتصادی. آوردن پول سنجد های شهرستان سر سفره های مردم. آخه میدونین اینجا سنجد زیاد کشت میشه.

بله. ادامه بدین.

واگذاری شرکت ها به بخش خصوصی…

شرکت ها؟ اینجا مگه شرکت داره؟

نه. یعنی بله. پیدا میکنه در دوره من.

اون ماشین سیاهه انگار با شما کار داره.

کدوم؟

اون پارسه.

ای بابا. اینا بازم موی دماغ شدن.

کیا؟

ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی. هرچی میگم من هرچی سنجد خریدم پولش رو دادم به گوششون نمیره. یه دقیقه این پوشه رو بگیرین.

چشم. بدین به من. ای آقا ایشون کجا در رفتن؟ خب بینندگان عزیز تا گزارشی دیگر بدرود.

آقا این پوشه من رومیدین. نوبت منه!

ثبت ديدگاه




عنوان