مصاحبه با تعدادی از به زور شمال رفتگان
کوچ قاچاقی آریایی‌ها به شمال

راه راه:

از روزی که V.Behdasht عزیز توصیه کرد در خانه بمانید و جز در مواقع ضروری از خانه بیرون نیایید حدود ۲ هفته می‌گذرد. هفته پیش ذخایر نان فریزمان تمام شد. سریع با همسر محترم جلسه ستاد خانگی مبارزه با کرونا را تشکیل داده و پیرامون این مسأله که آیا خرید نان جزو موارد ضروری حساب می‌شود یا نه به بحث و تبادل نظر پرداختیم که نتیجه جلسه منفی بود و در صورت‌جلسه بر حفظ قرنطینه تاکید ورزیدیم و یک هفته است صبحانه، نهار و شام برنج می‌خوریم. و خوشبختانه تا این لحظه فقط لهجه شمالی پیدا کرده‌ایم و هیچ مشکلی پیش نیامده. اما امروز که خبر هجوم هموطنان برای شمال رفتن را شنیدم بدون تشکیل جلسه قرنطینه را شکستم و خودم را به ابتدای جاده چالوس رساندم تا با تعدادی از این مسافران گفت‌وگو کنم و پی به ضرورت انجام این سفر ببرم. 

نفر اول یک مرد حدودا ۵۰ ساله با شلوارک: 

+ سلام آقا! دارین چکار می‌کنین؟ 

– دارم جوجه سیخ می‌کشم دیگه

+ با شلوارک سردتون نیست؟ 

– چرا بابا یخ زدم

+ خب مگه مجبورین؟ 

– آره دیگه! اگه شلوارک نپوشم و جوجه سیخ نزنم که این مامورای پلیس راه فک می‌کنن من جا زدم. می‌خوام بفهمن من تصمیمم قطعیه!

+ نه منظورم اینه مجبورین شمال برین؟ 

– جلو باجناقام کم بیارم؟ 

+ چرا؟ 

– ما چهار تا باجناق با هم کل گذاشتیم، یکی‌شون دیشب با قاچاق‌بر از راه کوه و جنگل حرکت کرد. یکی دیگه با زن و بچه رفتن تو کامیون یخچال‌دار قاطی گوشتای برزیلی بیان. یکی هم سو زده از زیر زمین داره میاد!

نفر دوم یه آقای …  

– خانوم!

+ حدود ۳۵ ساله…

– من همش ۲۸ سالمه!

+ بله؟

– من آقا نیستم خانومم!

+ واقعا؟! سیبیلاتون منو یاد روز‌های اوج علی دایی تو هرتابرلین انداخت!

– خیلی بیشعورین. مگه درک نمی‌کنید الان شرایط قرنطینه است. آرایشگاه‌ها تعطیله. این همه هم میگن برا کارای غیرضروری بیرون نرین.

+ شمال ضروریه؟ 

– وا شماله‌ها!

+ چی بگم والا هرجور صلاحه آقا

– (با گریه) من خانوووومم

+ باشه خب. اینکارا چیه مرد که گریه نمی‌کنه!

– نهههههه….!

نفر سوم یک مرد حدود ۶۰ ساله سرم به دست 

+ شما چرا با این حال‌تون؟ 

– نزدیک نیا پسر جان من علائم کرونا دارم. 

+ خب تو این وضعیت شمال رفتن‌تون چیه؟ 

– من اصالتم شمالیه. فقط رقص محلی بلدم. اگه اینجا می‌بردنم وسط هیچی بلد نبودم آبروم می‌رفت!

نفر چهارم پیرمرد حدودا ۸۰ ساله با شلوار لی و تیشرت

+ بابا بزرگ واقعا شما دیگه چرا آخه؟

–  تو این انتخابات آخریه رای دادی؟ 

+ آره 

– من بابا بزرگ تو نیستم مزدور بدبخت. 

+ سوالم رو که جواب می‌دین؟

– شمال جنوبش مهم نیست من اومدم نافرمانی مدنی کنم. 

+ یعنی چی؟ 

– دیدم دو روزه رسانه‌های رژیم میگن شمال نرین. می‌خوام با شمال رفتن نافرمانی مدنی کنم. 

+ حله بفرمایید. شما با این ضریب هوشی شمال نرید هم در خطرید

ثبت ديدگاه




عنوان