چمچاره
گل‌گاوزبانت را زمین مگذار

با سلام خدمت شما مخاطبان گرامی، من دکتر زونکن عنّابی هستم، فارغ‌التحصیل رشته‌ی “دو روز انگاری دنیا” از دانشگاه lmnop؛ در خدمتتون هستم با بخش مشاوره‌ی پیامکی؛ موضوع امروزمون “خشونت” هست، هر سؤالی در این زمینه دارید بپرسید.

اولین مخاطبمون گفتن، این شوهر من مدام حرص منو درمیاره از بس که وقتی از سر کار میاد خونه، به من توجّه نمی‌کنه و می‌ره چُرت می‌زنه. همین اواخر از دستش عصبانی شدم و از بالکن پرتش کردم پایین. با این‌که جفت پاهاش شکسته، بازم به من توجّه نمی‌کنه. پس کی این خشونت علیه زنان خانه‌دار قراره متوقّف بشه؟
یا خدا پرتش کردی؟ خب کاملاً حق با شماست به نظرم. این مردا کی می‌خوان بفهمن که شما به محبّت و توجّه نیاز دارید؟ اصلاً من خودم طرفدار سرسخت حقوق بانوانم. به‌نظرم اگه شوهر شما شعور داشت، باید می‌فهمید که شما خیلی دوستش داری، وگرنه می‌تونستی طوری پرتش کنی که بره تو کما. حالا شوهرت رو بفرست من حضوری باهاش صحبت می‌کنم؛ فقط خدایی شما اعصابت رو کنترل کن؛ خودت هم لازم نیست با شوهرت بیای، با پیک بفرستش.

مخاطب بعدیمون پرسیدن مگه تنبیه بدنی دانش‌آموزها ممنوع نشده؟ چند روز پیش یکی از معلّم‌هام که با من لجه، به بهونه‌ی این‌که سر کلاس آهنگ گوش می‌دادم، گوشیم رو ضبط کرد و دوبار هم با شدّت انگشتش رو زد به کتفم. البته بگم ها، منم چون حرف زور تو کتم نمی‌ره، طرف رو از پنجره آویزون کردم که معذرت‌خواهی کنه؛ ولی چه فایده؟ به‌خاطر برخورد خشنش روحیه‌ام خیلی آسیب دیده و اثر منفیش پاک نمی‌شه.
آقا چرا امروز همه‌ی مخاطبامون یکی رو از یه‌جایی پرت یا آویزون می‌کنن؟ عزیزم تو رو فقط باید بستری کرد که روحیه‌ات خوب بشه. هرجا هستی وایستا، مکان‌یاب گوشیت هم روشن کن، الآن پرستارهای بیمارستان اعصاب و روان رو می‌فرستم بیان جمعت کنن. شماره‌ی معلّمت رو هم برام بفرست که ده‌جلسه مشاوره‌ی رایگان براش بذارم.

مخاطب بعدیمون که از شمارشون معلومه از ایران پیامک نمی‌دن، گفتن دکتر برای ماهایی که تو آمریکا زندگی می‌کنیم و هر لحظه ممکنه یکی وسط مدرسه یا خیابون یا اتوبوس یا مترو یا حتّی وسط خونه‌ی خودمون با اسلحه سوراخمون کنه، توصیه‌ی خاصّی نداری؟
والا راستش ما اینجا معمولاً تو همچین موقعیتی قرار نمی‌گیریم، واسه همین خیلی با این شرایط آشنا نیستم. ولی عجالتاً شما هرجا رفتی سعی کن سرتو بندازی پایین و تو چشمای هیچکس مستقیم نگاه نکنی، جون معلوم نیست کی اسلحه داره، کی نداره. یه جمله‌ی معروف هست که می‌گه، همیشه جوری زندگی کن انگار همین فردا می‌خوای بمیری؛ این جمله برای اون کشور بیشتر از هرجای دیگه‌ای صدق می‌کنه، پس بهش عمل کن. سعی کن دانشگاه و مدرسه هم نری، همینطور خودآموز درس بخون؛ مگه ادیسون همین کار رو نکرد؟ اخرشم برق رو اختراع کرد، دم گلوله‌ی هیچ‌کس هم نرفت.

آخرین مخاطبمون گفته، دکتر راه‌های احیای کسی که رفته تو کما رو بلدی؟ یکی تو کوچه از پشت زد به ماشینم، منم عصبانی شدم و با قفل فرمون زدم وسط مغزش. چیزیش نشده، فقط رفته تو کما، ولی یه صدای خِرخِری ازش میاد که معلومه داره نفس می‌کشه، هرچند به‌سختی. فقط زود بگو تا کسی منو ندیده.
احمق اون صدای خِرخِر، نفس نیست، داره جون می‌ده. به هیچ‌چیز دست نزن و زنگ بزن اورژانس. خب چرا خودتو کنترل نمی‌کنی؟ از پشت زد بهت، ازش خسارت بگیر، نه که با قفل فرمون بزن تو سرش. چرا قبل از فروش قفل فرمون از مردم تست سلامت روان نمی‌گیرن. زنگ می‌زنی اورژانس یا خودم بیام بدبخت رو نجات بدم؟

مخاطبین عزیز، این یارو معلومه وجدان نداره، حتماً فرار کرده، من خودمو برسونم این طفلک رو نجات بدم. تا مشاوره‌ی هفته‌ی بعد خدانگهدار.

ثبت ديدگاه