گول

خورده‌ای از دیو گول و خورده‌ای از غول گول
خورده‌ای یک عمر بیش از درصد معمول گول
 
بارها شنگول گول از گرگ، توی قصه خورد
خورده‌ای اما تو صد بار از خودِ شنگول گول
 
گربه نره جای خود، روباه هم مکار بود
خوردی از پینوکیو آن بچه گاگول گول
 
خورده خنگول از همه اهل زمین انواع گول
جالب است اینکه زده روزی تو را خنگول گول
 
بوده بهر پول اغلب هرکه گولی خورده است
خورده‌ای اما تو در هر ماجرا بی‌پول گول 
 
گول خوردن از مدیر فعلی‌ات گیرم که هیچ
از چه خوردی از مدیر سابق معزول گول
 
خورده‌ای هربار بعد از خوردن آن گول، گول
خورده‌ای هر بار بعد از خوردن این گول، گول
 
گول خوردن واحدی گر داشت می شد گفت که:
خورده‌ای سیصد هزار و نهصد و ده ژول گول
 
نوبت وامت نشد یک بار در سی سال کار
در اداره خوردی از مسؤول و نامسؤول گول

ثبت ديدگاه