دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

ای صاحب فال؛
نمایشگاه کتاب، بزرگترین رویداد فرهنگی در کشور به حساب می‌آید که اهالی علم و فرهنگ در آنجا گرد هم می‌آیند. اگر می‌خواهید در این جمع قرار بگیرید و خودتان را لای آنها جا بزنید، با مترو بیایید که جای پارک نیست. همچنین علاوه بر اینکه قصد استفاده از فضای سبز و خوش آب و هوای مصلی را دارید، کمی هم برای موفقیت تلاش کرده و لااقل یکی دو تا کتاب در مورد قورت دادن بی‌شعوری و خودت باش قورباغه را هم با تخفیف ۱۵ درصدی خریده و جوری دست بگیرید که همه ببینند. (البته در سایت انتشارات با ۲۰ درصد تخفیف عرضه می‌شود!)
ای کتاب‌خر؛ بدان و آگاه باش که وسط آن شلوغی و ازدحام و گرما، کتابی را می‌خری که احتمال خواندن آن زیر صفر درصد است! پس آگاه باش پولی که برای غذای روح داده‌ای اگر صرف غذای جسم کنی شاید مفیدتر باشد. هرچند در صف فلافلی هم تو را دیدم که زورت به جناب ما رسیده و به جای اینکه با حافظ عکس سلفی بگیری، از هول سس قرمزی که انتشارات مربوطه به عنوان اشانتیون می‌داد، نوبت سیب‌زمینی سرخ‌کرده‌ مرا از آن خود نمودی.
ای صاحب کتاب؛ در سالن‌های نمایشگاه که نفس کشیدن ممکن نیست، به خیال خودت می‌خواستی گوشه چمنی در حیاط نمایشگاه پیدا کرده و با چند بطری آب معدنی که به قیمت پارسال خریده بودی، با یار وقت گذرانده و اوضاع نشر و کتاب را تحلیل کنید! ولی آگاه باش که آنجا هم از فرط شلوغی، گویا تظاهرات برپاست و احتمال پیدا کردن یار در آن شلوغی نیز نزدیک صفر درصد است. پس آنجا بنشین و کتاب‌هایی را که خریده‌ای و به عنوان بالش زیر سرت گذاشته‌ای را بخوان تا تحولی در سرانه‌ مطالعه‌ کتاب در کشور ایجاد شود. آن دو تا ساندویچ فلافل را هم خودت بخور که از یار خبری نیست!