به بهانهی حذف پهپاد آمریکایی از مجسمهی سیمرغ در مشهد
استدلالات چخ چخی
۲:۲۰ ب٫ظ ۱۸-۰۶-۱۳۹۷
راه راه: داشتُم تو جاده مِرفتم که دیدُم مجسمهی سیمرغ و پهپاد روی تپه درِه نصب مِره. خوشحال رَفتُم و مُخواستم بعد عمری تپه نوردی کنم و بُرُم باهاش سلفی بگیرُم که دیدم پهپاد نیست. یعنی یه بار هم که مو به ای بهانه مُخواستم ورزش کنم، نشد. عکسشه گذاشتم گروه فامیلی و گفتم «پس پهپادش کو؟» هنوز کسری از ثانیه نگذشته بود که فامیل همیشه در صحنه شروع کردن به نوشتن:
آرش (برادرزن داییمه، نِمدُنم از کجا لینک پیدا کرده و آمده گروه!): اصلا بِره چی پهپاد شکار کِردَن ؟ مِگذاشتَن پهپاد واسه خودش بچرخِه تو آسمون . نهایتا چارتاعکس مِگِرفت که از او بالا همش تار میُفته و چیزی دیده نِمِره. بعدش هم برمِگَشت خِنِه شان و الان برجام به مشکل نُمُخورد. حالا شهرداری برداشتش که برجام بعدی به مشکل نِخوره.
شوهر خاله ی ته تغاری : جهنم و ضِلَر! حالا که گرفتنش. ولی ای ایده کی بوده سیمرغ که نماد شاهنامه رِه بسازن و پهپاد ره بِذِرَن زیرش؟ باید وَرچُپه مِکَردِن، یعنی پهپاد ره بزرگ مِساختَن و سیمرغ ره مِگذاشتن زیربال پهپاد. هم آمریکا خوشحال مِرفت مجسمه پهپادشه بزرگتر از اصلش ساختِم، هم مو باهاش سلفی مِگرفتم و مِذاشتُم استوری و ترامپ ره تگ مِکِردُم! شاید گرین کارت هم زودتر مِگِرفتُم.
خاله حوری ( کتابای امید به زندگی و موفقیت زیاد مخوانه): شاید اِقذَر مجسمه ره شُل ساختِن که موقع نصب، مجسمه جُل جُل کِرده و پهپاد از زیرش افتاده! مگه نِمِشه؟ همیشه نیمه پر لیوان رِه ببینِن. حتما افتاده و شکسته، دیگه شهرداری پول نِدِشته بده دوباره بسازن.
داماد دایی( تازه بچش به دنیا آمده!) : شاید یکی از بچه های مسئولای شهرداری از باباش پهپاد مُخواسته و باباش روش نِمِشُده بگه پول نِدِرُم برات بخرُم. رفته ای پهپاد ره برداشته و برده برا بچش. هم مجسمه ره سبک کرده هم جلو بچش شرمنده نِرِفته.
بحث ادامه داشت که مثل میتی کمان وارد شدم و گفتم به قول او نماینده مجلس مگه این دلیلا کافی نیست؟ بره چی به کارای شهرداری مِشَد ایمانَ نمیارِن؟ تا قبل شروع دوباره چتا لفت دادُم…
سلام خوب بود