یادداشت
اشتباهی که همچنان «تکرار» می‌شود

راه راه:

ساخت فیلم و سریال‌های آپارتمانی به‌خصوص آثار طنز در کشور ما سابقه‌ای طولانی دارد؛ از خانه‌ی سبز و همسران گرفته تا پاورچین و نقطه‌چین و چهارخونه و یا مسافران و دیوار به دیوار که در سال‌های اخیر پخش شدند. در این‌گونه آثار اکثر قریب به اتّفاق صحنه‌ها در یک ساختمان و لوکیشن ثابت فیلمبرداری می‌شوند و کمتر پیش می‌آید که داستان از این چهارچوب خارج بشود.

با توجّه به ماهیت این‌گونه آثار، لازم است موقعیت‌ها و شوخی‌های قوی و بکر خلق شوند تا مخاطب را وادار به تماشا سازند و نبود لوکیشن‌های متنوّع و شخصیت‌های متعدّد بدین‌شکل جبران شود. برای مثال سریال پاورچین، ساخته‌ی مهران مدیری، در زمان خود جزو آثار پرمخاطب تلویزیون بود که بازپخش‌های آن در سال‌های اخیر نیز مورد توجّه قرار گرفت؛ اما سریال نقطه‌چین که آن‌هم ساخته‌ی مهران مدیری بود و تقریباً با همان سبک سریال پاورچین تولید شد، نتوانست موفّقیت پاورچین را تکرار کند و حتّی به گفته‌ی خود مهران مدیری جزو آثار ضعیف او محسوب می‌شود.

سریال طنز پلاک ۱۳، جدیدترین تولید شبکه‌ی ۳ سیما در گونه‌ی سریال‌های آپارتمانی است که در حال پخش است و آرش معیّریان کارگردانی آن‌را برعهده دارد. در این سریال که به تهیه‌کنندگی سلیم ثنایی تولید شده است، بازیگرانی همچون علی صادقی، حسین رفیعی، امیرحسین مدرّس، اردلان شجاع‌کاوه، نگار عابدی و محمود جعفری ایفاء نقش می کنند. داستان سریال درمورد چند خانواده است که عمّه‌شان فوت کرده و یک عمارت بزرگ و مجلّل برای آن‌ها به ارث گذاشته و شرط کرده است که تمام ورّاث باید در آن عمارت و در کنار هم زندگی کنند.

ایده‌ی اوّلیه‌ی سریال کاملاً تکراری است و نمونه‌های زیادی وجود دارد که ایده‌ی اولیه‌شان زندگی اجباری چند خانواده در یک ساختمان یا عمارت است، شاید شبیه‌ترین نمونه به این اثر، سریال دیوار به دیوار باشد که اتّفاقاً این شب‌ها برای چندمین بار از شبکه‌ی نسیم بازپخش می‌شود. اما عنصر تکرار در این سریال فقط به ایده‌ی اولیه خلاصه نمی‌شود. موقعیت‌های سریال هم تکراری است و تماشای آن موقعیت‌ها در ذهن مخاطب چندین نمونه‌ی مشابه دیگر را تداعی می‌کند؛ موقعیت‌هایی که پیچیده نیستند و برای خلقشان نیازی به تلاش خاصّی نیست. موقعیت‌هایی مانند ازدواج مجدّد و مخفیانه، ترس از وجود روح در یک خانه، کل‌کل‌ فوتبالی اهالی یک خانه و… که در آثار مختلف و به شکل‌های مختلف به آن‌ها پرداخته شده است.

البته استفاده از یک موقعیت تکراری، ذاتاً عیب محسوب نمی‌شود، مشروط به این‌که از زاویه‌ای نو و خلّاقانه به آن پرداخته شود که متأسّفانه این نکته در سریال پلاک ۱۳ به چشم نمی‌خورد. تکرار به همین موارد ختم نمی‌شود و کاراکترهای سریال نیز تکراری هستند. برای مثال علی صادقی در نقش یک جوان بی‌خیال خوش‌گذران همان کاراکتری است که طی تمام این سال‌ها از وی دیده‌ایم؛ یا حسین رفیعی در نقش یک مرد زن‌ذلیل همان شخصیتی را دارد که در بسیاری از آثار دیگر آن را ایفاء کرده است.

امّا مهم‌ترین ایراد این اثر به عنوان یک سریال کمدی، شوخی‌های ضعیف و سطحی آن است. نه در دیالوگ‌ها و نه در موقعیت‌ها هیچ شوخی خنده‌داری شکل نمی‌گیرد و تمام بار کمدی این سریال روی دوش بازیگران آن است که البته به‌دلیل تکرار کاراکترها که توضیح دادیم، بازیگران هم توفیقی در خنداندن مخاطب ندارند؛ و در نهایت مانند خیلی از سریال‌ها کمدی دیگر، سازندگان این سریال نیز برای خنداندن مخاطب به پخش پشت‌صحنه‌ها و خندیدن‌های بازیگران حین فیلم‌برداری متوسّل می‌شوند و شاید لبخند مخاطبان سریال محدود شود به همان یکی دو دقیقه‌ی پخش پشت‌صحنه‌ها.

چندی پیش جبّار آذین، منتقد سینما و تلویزیون در وصف این سریال گفت: «سریال پلاک ۱۳ در هیچ زمینه‌ای از مضمون و محتوا گرفته تا بازی‌ها و کارگردانی، حرفی برای گفتن ندارد و با حرکت خام‌دستانه از روی تکرارها و کلیشه‌ها به سطحی‌ترین امور جاری جامعه نظر دارد و کوشیده ناتوانی‌های خود را در لفّافه‌ی طنز بپوشاند، اما چون در داستان‌سازی و شخصیت‌پردازی و تصویرسازی درست از آدم‌ها و زندگی‌ها ناموفّق است و از طنز و کمدی هم بی‌بهره، تنها شوخی‌ها و شلوغ‌کاری‌های بی‌مسمّا را بازسازی کرده و با مخاطب ارتباط برقرار نکرده است».

هرچند این نقد از سوی تهیه‌کننده‌ی سریال «مغرضانه و بر اساس کینه‌توزی» خوانده شده است، امّا یک توصیف مختصر و در عین‌حال جامع و درست از سریال پلاک ۱۳ است. پلاک ۱۳ اولین کمدی ضعیف تلویزیون نیست و به احتمال زیاد آخرینش نیز نخواهد بود. امّا کاش در تمام این سال‌ها به‌جای موضع‌گیری در برابر نقد و اصرار بر تکرار ساخت سریال‌های ضعیف به‌خصوص در حوزه‌ی طنز و کمدی، یک استاندارد و الگوی مبتنی بر نظرات کارشناسی تعریف می‌شد تا ما در سال ۱۴۰۰ شاهد ساخت یک سریال با مؤلّفه‌های ضعیف‌ترین کمدی‌های دهه‌ی ۸۰ نباشیم.

ثبت ديدگاه