عاشقان سینهچاک آنور
داخلِ داخلِ خارج
۹:۲۲ ب٫ظ ۲۷-۱۰-۱۴۰۱
موضوع انشا: محیط اطراف خود را توصیف کنید.
و اینک قلم به دست گرفته و انشای خویش را آغاز میکنیم. خانم اجازه؟! ما در آپارتمان زندگی میکنیم. اطراف ما فقط آپارتمان میباشد و یک همسایه. همسایه بغلیمان هم در آپارتمان زندگی میکند. البته آنها چند تا خانه دارند ولی اینجا را انتخاب کردهمیباشند. مادرم از خانم همسایه شنیدهمیباشد که میخواهند بروند داخلِ داخلِ خارج. اینجا خانهشان الکی میباشد که بتوانند کل واحدها را سریعتر بفروشند.
آقای همسایه مرد صبور و زحمتکشی میباشد. او تلفنی زیاد حرف میزند. خودم از توی اتاق، موقع درسخواندن شنیدم. او از امکانات خیلی مدرن آپارتمان برای یک مشتری میگفت. اگر منظورش خانههای خالی ساختمان ما میباشند که واقعاً طبقات پایینتر عجب امکاناتی دارند! راستی بعدش هم به خانم همسایه گفت که واقعاً زیر بار ارسال سههزار دلار برای آن پسرش که در خارج است، زاییده. ما که جز پسرش که کلاس پنجمی است، کسی را ندیدهمیباشیم. آقای همسایه میگفت در خارج نیاز نمیباشد کار کنم، فقط لب ساحل آفتاب میگیرم. نمیدانم ایشان زیر آفتاب میتواند بزاید یا نه. البته که نمیدانم چرا پیش پدرمان، ساختمانی را که خودش ساختهمیباشد، داشت با ساختمانهای آن طرف مقایسه میکرد.
خانم همسایه هر ظهرش را با یک آهنگ خارجی شروع میکند. تا مربی سگشان از راه برسد، سگشان را شسته و خشک میکند. پسر همسایه بعضی درسهایش را از ما میپرسد. هنوز جدول ضرب را یاد نگرفته ولی سگشان خیلی از مربیاش راضی است. قشنگ دم تکان میدهد. مینشیند. دست میدهد. فقط هنوز روی فرش و کاناپه کارخرابی میکند که مربیاش میگفت تا ۱۶ جلسه آینده و قبل رفتن اینها به خارج، این موارد برطرف میشود. خانم همسایه به مادرمان میگفت که سگهای خارج، جیششان را هم میگویند.
خانم اجازه؟! خانم همسایه و آقای همسایه و حتی پسر همسایه، کارهایی میکنند که بعضیهایشان را نمیتوانیم اینجا برایتان بنویسیم. فقط ما از این انشا نتیجه میگیریم که واقعاً داخلِ داخلِ خارج برای یه عدهای خوب میباشد. کاش با رفتنشان ما را خوشحال کنند.
ثبت ديدگاه