نقش ذغال خوب در فرانسه
۱۱:۴۹ ب٫ظ ۱۳-۰۴-۱۴۰۲
راستش داشتم سرانه مطالعه کشور را یک تنه بالا میبردم تا… نه! برای ارتقای فرهنگ عمومی نبود. برای گسترش هنجارهای اجتماعی هم نبود. برای انتقال تجربه به نسل آینده و جلوگیری از تأثیرات دهشتناک بازیهای رایانهای و فضای مجازی بر نوجوانان که عمراً نبود. حتی برای پیشگیری از لعن و نفرین آیندگان به پدر فرزند اینجانب هم نبود (گرچه این یکی برای خودم خیلی مهم است). برای یادآوری رویدادهای تاریخی و تقویت حافظه تاریخی در راستای پیشگیری از گزیدهشدن دوباره از یک سوراخ هم فکر نمیکنم بوده باشد. خلاصه که داشتم سرانه مطالعه کشور را یک تنه بالا می بردم تا… نه! برای یادآوری حیاء و ادب و نقش آنها در توسعه و پیشرفت امنیت و اقتصاد کشور هم نبود. میگذارید حرفم را تمام کنم یا نه؟! ای بابا! خیر سرم داشتم مطالعه میکردم تا ببینم بالاخره این ضربالمثل «زمستان رفت و روسیاهی ماند به ذغال» زغالش با «ذ» است یا با «ز» که مجری برنامه پاورقی از قول مکرون گفت: «فضای مجازی و بازیهای رایانهای ذهن نوجوانان و جوانان فرانسوی را خراب کرده و باعث شده بریزند در خیابان و به همه چیزشان یا همه چیزمان –تردید از نگارنده است– آتش بزنند» و یادم اُفتاد یک سال قبل که برخی نوجوانان مدرسهای در همین ایران خودمان به جای درس خواندن، حرکات موزون انجام میدادند، همین مکرون رقصنده در کنسرت، گفته بود که اینها معترضان عاقل هستند و درست میگویند و اینها… و در ادامه مطالعه دیدم که به جای «زمستان رفت و روسیاهی ماند به ذغال» نوشته است که «زمستان رفت و روسیاهی ماند به ذغالفروش» یعنی اصلش هم همین روسیاهی ماند به ذغالفروش بوده اصلاً و نه ذغال! در اینجای مطالعه یکجوری متأثر شدم که نپرس. پس پیشنهاد میکنم که همگی در یک پویش فراگیر –یا چند پویش فراگیر– از ذغال حلالیت بطلبیم که تمام این سالها ضربالمثل مذکور را اشتباهی استفاده کردهایم. گرچه نقش ذغالِ خوب و رفیق ناباب و زمینهای لواسان و آزادی ۳۰۰میلیاردی و شفافیت و اینها، هنوز در خالهای از الهام است! چیز… همون هالهای از ابهام.
ثبت ديدگاه