به چه کسانی رای ندهیم؟
سرِ کار نروید!
۹:۴۳ ق٫ظ ۱۰-۱۲-۱۴۰۲
در آستانه انتخابات مجلس و در راستای تبلیغات، بر آن شدیم با کشیدن دستی و بلند شدن صدای قیژ، یک دور در جای مشتی بزنیم و با چرخشی واضح، بر خلاف همگان که میگویند به چه کسانی رای بدهیم، ما میخواهیم بگوییم به کدام افراد به هیچ وجه من الوجوه، حتی با پرداخت وجوه کلان هم رای ندهیم.
این شما و این آنها
آنها که غذا میدهند: اطعام و ولیمه دادن سنت حسنهایست، هم حظ معنوی برای سور دهنده دارد و هم کیف بصری و شکمی برای خورنده، مخصوصاً برای آنها که چتر میشوند و دلی از عزا و مُشتی از غذا در میآورند؛ ولی این مقوله در آستانه انتخابات بو میدهد، آن هم بوی بد. گاهی مشاهده شده است در بعضی، البته نه همه، از حوزههای انتخابی، برخی، البته برخیها نه همه، نامزدها برای جمعآوری رایِ مردم، اقدام به برگزاری مراسمهایی میکنند و در پایان با پهن کردن سفره، همه رایها را جمع میکنند که این وضعیت بسیار چرک و کثیف و قبیح است. واقعاً که!
پارهای (باور کنید فحش نمیدهم) از مواقع این امر با تنوع در کیفیت و چرب و چیلی شدن غذا، رای در چند مرحله جابهجا میشود.
پس برای منکوب و در واقع تباه کردن این افراد با مشاهده چنین اشخاصی هرگز به آنها رای ندهید. اصلاً غذایشان را هم نخورید که خدایی نکرده یک وقت در لحظه نوشتن برگه رای، چربی غذا بر دلتان فشار بیاورد و عذاب وجدان بگیرید و یهو نام فرد مزبور را بنویسید. پس هنگام قرار گرفتن در وضعیت مذکور، سریعاً محل را ترک کنید و بگویید «صرف شده یا رژیم هستید، البته و طبیعتاً از شنبه و یا اینکه فاتحهاش را میفرستید.»
آنها که دم انتخابات هستند: در این رابطه پدیدهای غیرعلمی مشاهده شده است که مردم بین نامزد و مجلس قرار میگیرند و سایه مردم بر روی نامزد میافتد. به این رخداد کاندیداسوف یا نامزدگرفتگی میگویند. اگر بخواهیم این مقوله را به زبان دیگر و زیر دیپلم توضیح دهیم باید بگویم که افرادی هستند که هر چهار سال یکبار و با رسیدن موسم انتخابات ظاهر میشوند و یکهو پس از آن، گاه راه یافته به مجلس و گاه راه نیافته به مجلس و پشت در مانده، مانند از ما بهتران (اگر خوف نمیکنید، همان جن) غیب یا به عبارتی صریحتر گم میشوند. هر چقدر هم آگهی گمشده با مژدگانی زده میشود که «نامبرده پس از انتخابات سری پیش از حوزه انتخاباتی خارج شده و تاکنون حتی با برف امسال هم برنگشته» یافت مینشود که نشود.
به چنین اشخاصی نیز رای ندهید و فقط با دیدن آنها فوراً مچشان را چسبیده و بهشان بگویید «پسپیارسال نامزد و خواهان رای و این سالیان سال گم و گور؟!» و نامبرده را ببرید و ببندیدش تا گم و مقداری هم گور نشود و با این کار نه تنها خانوادهای بلکه ملتی را از نگرانی برهانید.
آنها که دم در میایستند: این مساله هم بسیار مشاهده میشود که با نزدیک شده به انتخابات افرادی به شدت (با لحن ارسطو عامل) علاقه پیدا میکنند با حضور در مجالس عزا، عروسی، ختنهسوران، گودبای پوشک و… با مردم عهدی دوباره ببندند، البته خودشان میگویند؛ وگرنه میخواهند که خودی نشان بدهند و بگویند «بله ما هم هستیم» و خیلی ملو و زیرجلکی برای خود رای جمع کنند. البته در اینجا باید به آنها گفت «اگر راست میگویی، پس سر تشییع هنگام مهیا کردن وسایل ایاب و ذهاب و سوم و چهلم و سال و اینا کجا بودی؟ حالا که سومین سالگرده و فقط پسر و دخترها دعوت هستند، چرا به زور میای و دم در خونه وا میایستی؟!» حتی در این ایام شغل کاذبی جهت اطلاع یافتن از زمان و مکان مجالس پیدا و افرادی به آن گمارده میشوند. نامزد مزبور بسیار به شرکت در آن مراسمها، حتی به قیمت لگد شدن کفشش اهتمام میورزد. عین خیالش هم نیست که مجبور است در کسری از ثانیه لباس سیاه مراسم ختم را با لباس سفید یخچالی پاتختی عوض کند و جای خرما، موز در حلقش بچپاند. او حاضر است برای مردم هر کاری بکند. حتی زدن دست دو انگشتی و خواندن «این چیچی بود آوردید؟ گندش رو در آوردید.» در این مواقع هم رویتان را برگردانید، انگار نه انگار که نامزد مورد نظر دم در مجلس تا کمر و در آستانه سایش دماغ با نوک کفش دولا شده است.
آنها که ریخت و پاش میکنند: بریز و بپاش در ایام انتخابات، مخصوصاً برای تبلیغات بسیار امر نکوهیده و ناپسندیست و انجام دهندگان مستوجب عقوبت و آبدهان (همان تف) بر روحشان قرار میگیرند. آیا ولخرجی در این زمینه صحیح است؟ حتماً خیر؛ ولی برخی از نامزدها آنچنان برای این امر میریزند و میپاشند که تا مدتها پس از آن هنوز ریختهها و پاشیدهها جمع نشده است.
هرگاه با چنین افرادی مواجه شدید به آنها بگویید: «داداش ما راضی نیستیم انقدر خرج کنیدها! اینجوری با حساب سرانگشتی تا پدر جدتان باید جان بکند و این پولها را تسویه کند. حالا هر جور صلاحه!»
آنها که همه جا هستند: در دوران انتخاب افرادی هستند که با همه لابی (همان چانهزنی) کرده و ائتلاف تشکیل میدهند. گاهی ۲+۱ و گاهی ۳۰-چند و گاهی در این امر از حروف الفبا بهره میگیرند و اسمهایی انتخاب میکنند که انسان میماند این نام گروه است یا قسمتی از کتاب زیستشناسی پایه سوم تجربی (با انگشت حساب نکنید، همین یازدهم الان) یا اینکه خوابشان برده و سرشان روی کیبورد افتاده است! مثلاً «جلبک» که مخفف «جمع لابیان بچههای کوچه بالایی به غیر از فروردین» است. آنها برای این کار هیچ توجهی به اعتقادات، علایق و رویکرد سیاسی و حتی غیرسیاسی طرف مقابل ندارند و فقط قصد دارند به هر شکلی شده با آنها جمع شوند تا از آن طریق داخل لیست قرار بگیرند. در همین راستا و البته چند راستای دیگر با کلیه افراد راست، چپ، خودی، نخودی و البته گاهی هم بیخودی هم پیمان میشوند. در این مواقع افرادی را که با این خصوصیات مشاهده کردید، فقط به افق بنگرید و بهشان بگویید «داداش فقط ما کج بودیم؟ با هم یه ائتلافمون نشه؟!» و سریع محل را ترک کنید.
آنها که وعدههای محیرالعقول میدهند: بعضی از نامزدهای تا قسمتی نیمه محترم هستند که در ایام تبلیغات انتخابات وعدههایی میدهند که معلوم نیست آن را از کجا در آوردهاند. وعده وعیدهای بدیعی که تاکنون هیچ دکان عطاریای مسئولیت ارائه آن را به عهده نگرفته است. وعدههایی که اجرای آنها نه تنها از عهده مجلس و دولت و قوه قضاییه و تمامی قوههای انسانی خارج است، بلکه از هیچ بنیبشری ساخته نیست که حتی کائنات هم انجام دادن آنها را به عهده نمیگیرد و میگوید: «داداش اینها برای ما هم قفله!» البته تنها وعده واقعی و قابل تحققی که آنها میدهند و صدی به نود و به طرفهالعینی اجرا میشود، همان است که میگویند «من همهتان را سر کار میگذارم» که فیالواقع و در همان مجلس است که همه را سر کار گذاشتهاند. با مشاهده این افراد خونسردی خودتان را حفظ کنید و پس از کشیدن نفس عمیق، کافی است انگشتهایتان را از دهان بیرون بیاورید و در گوش فرو ببرید و فیالفور محل را ترک کنید، زیرا ممکن است با شنیدن وعدهها اعصابتان اسبی شود و نامزد مورد نظر را مورد التفاط بدنی قرار دهید.
در پایان امید است با اتخاذ تدابیر گفته شده و بهره بردن از روش مهندسی معکوس و حذف گزینههای نامطلوبِ معلومالحال به افراد کارآمد رای بدهید تا مجلسی قوی برای اعتلای ایران عزیز تشکیل شود.
خیلی خوبه. ??
بسیار عالی بود
بسیارعالی موفقیت روز آفرین برایتان آرزومندم