قالیباف با رولش اومد
آدم سنگ بشه ضایع نشه

روانشناس: این‌طوری به من زل نزن. دراز بکش نتانیاهو. هزار بار بهت گفتم نمی‌تونم با یه جنایتکار چشم تو چشم بشم. شب خواب‌های بد می‌بینم.

نتانیاهو: دکتر جون من فقط یکم چشام سگ داره ولی دلم خیلی نازکه.

-آره یادمه همه روانشناس‌های قبلیت و خودکشوندی

+ راست میگی. یادش بخیر. چه چهره‌های وحشت زده‌ای داشتن طفلی‌ها. روزهای اول خودم یه چند جلسه باهاشون صحبت کردم تا بهم عادت کنن. عین بچه‌های خودم می‌موندن. انقد سرم شلوغه بین آمار کشته‌های غزه و لبنان و سوریه فراموششون کردم. تف به …

-خب حالا مرگت چیه؟ یعنی امروز بابت کدوم کشتار جمعی یکم بدخواب شدی؟

+ کاش کشتار جمعی بود.. کاش جنایت جنگی بود.. کاش بمب هسته‌ای بود.. کاش اصلا بیگ بنگ بود (هق هق گریه می‌کند) هیچ‌کدوم نیست. قالیباف رفته بیروت!

-خب رفته باشه

+ (آن روی سگش بالا می‌آید): ببین دکتر جون! جنایت خونم بد جور اومده پایین می‌خوام یه نفر رو بخورم. دیگه کشتن هم جواب نمیده. مثل بقیه روانشناسا فقط گوش کن، تایید کن، پولت و بگیر.

-(با ترس و لرز): چشم قربان. یادم رفته بود مریضم کیه!

+ گفته بودم هر هواپیمایی بره لبنان می‌زنمش. عه عه عه! انگار من گِل لگد می‌کردم. من حتی نتونستم بزنمش..حتی نتونستم یه خش روش بندازم. حتی یه ناخن کوچولو.. به نظرت من و با خاک یکسان نکرد؟

-بله کرد.

+(تخت را گاز می‌گیرد)

-خشمتون رو کنترل کنین قربان. خودتون گفتین فقط تایید کنم.

+ تازه خودشم نشسته پشت رول، رونده تا خود «البسطه»، درست منطقه‌ای که دارم بمبارونش می‌کنم. می‌دونه ترسیدم، داره با هواپیما از روم رد میشه.

-بله درسته.

+مرررگ! یه چیزی بگو آروم شم و الا یه جنایت تک نفره مجلسی نشونت میدم که تو تاریخ بنویسن.

– ( با ترس و لرز): درست میگید قربان. قبلش هم عراقچیشون رفته بود بیروت. قبلترش پزشکیانشون رفت قطر. عجب دل گنده‌ای دارن خدایی. من حرف‌های شما رو تایید می‌کنم.

+تق تق تق… آخییییش یکم آروم شدم. آهااای منشی! خبر داری یمن کشتی وارداتی روانشناس‌هامون رو زده یا نه!

منشی: زده قربان زده!

+ای بابا! الان از کجا روانشناس گیر بیارم! بگو شکم اینو با کاه پر کنن بذارن اینجا. فقط حرف نزنه کافیه

منشی: چشم قربان. فقط آقای گالانت هم منتظرن بیان تو برای مشاوره. بگم کنسله؟

-نه بگو بیاد تو خودم درمانش می‌کنم. هنوز اسلحه‌م گرمه!

 

 

 

ثبت ديدگاه