نامهای به رئیس جمهور
سودانامه
۱۰:۰۰ ب٫ظ ۱۶-۱۰-۱۴۰۳
موضوع انشا: نامهای به رئیس جمهور
ارز ادب و احترام به آقای رئیس جمهور مهترم که بسیار مردمی هستند.
الان که این نامه را برای شما مینویسیم، همهی بخاریها را خاموش نموده و برقهایمان را هم اداره محترم برق قطع کرده است. ما خیلی خوشحالیم که میتوانیم در مدیریت کشور و حل مشکل آلودگی و
سرمای بیش از حد و کم بودن گاز و کم بودن برق و کلی چیز دیگر به شما کمک نماییم.
حتی مادرمان یک چراغ گردسوز آورده و گذاشته تا ما در نور آن کارهایمان را بکنیم و هی لامپ روشن نکنیم. پدر ما میگوید:«این گردسوزها خیلی چیز خوبی هستند. چون خودشان آقای خودشان هستند.»
ما هم اگر آقای خودمان بودیم، الان در خانه و ویلای خیلی خیلی بزرگمان نشسته بودیم و برای هر اتاق آن یک بخاری گذاشته بودیم و دیگر کسی نمیتوانست به ما بگوید درجه بخاریمان را روی چند بگذاریم و کی استخرمان را پر کنیم یا نکنیم. چون آن وقت پولش را میدادیم و دیگر نیازی نبود سرفهجویی کنیم.
بابایمان میگوید:«خوبی چراغ گردسوز این است که کسی برای یک درجه کمتر و بیشترش سرمان منت نمیگذارد.»
البته ما نمیدانیم منت را چطوری میگذارند و روی چه جور سرهایی جا میشود، ولی آن روز شنیدیم که پدرمان یک سر دارد و هزار سودا؛ برای همین اگر اشکالی ندارد و باعس زحمتتان نمیشود فعلا منتهایتان را روی سر یکی دیگر بگذارید؛ ما قول میدهیم هر وقت سوداها رفتند، به شما خبر بدهیم.
البته فکر نمیکنیم حالا حالاها بروند. چون دیروز که برق رفت، جاروبرقی ما سوخت. برای همین فکر کنیم سوداهای پدرمان یکی زیادتر شد.
مادرمان به ما نگفت بعد از ۱٠٠٠ چند است. برای همین ما منتظر هستیم تا دفعه بعدی که به کلاس درس رفتیم، این را از معلممان بپرسیم. البته اگر برق و اینترنتمان قطع نباشد.
ثبت ديدگاه