معرفی کتاب «شوگر چایی» نوشته علیرضا عبدی
شوگر چایی یا خنده مینوفن
۱۰:۰۱ ق٫ظ ۰۷-۰۲-۱۴۰۴
اگر شخصی در کشور شیلی که عرض جغرافیایی کمی دارد، این کتاب را – شوگر چایی را عرض میکنم – در دست بگیرد و بخواند، ممکن است از شدت خنده آنقدر غلت بزند که بیفتد توی دریا!
شاید باور نکنید، ما هم در ابتدا باور نمیکردیم اما در نقطه صفر مرزی وقتی ما را از توی سیم خاردارها درآوردند که فقط چهار خط از این کتاب را خوانده بودیم: «صبح، تا چشم باز کردم، دیدم بوی نم همه جا را برداشته. تشک تختم هم نم داشت. بعد از ده پانزده سال، دوباره گرما را در جایم احساس کردم.»
قضاوت با خودتان!
مجموعه داستان «شوگر چایی» را یک مهمانی شلوغ تصور کنید که در آن: مموش یک مومیایی چند هزارساله زنده میشود، سرهنگ سی.جی.۱۲۵ برای انجام تحقیقات به زمین میآید و توسط دو زورگیر خفت میشود، دانشجویان دانشکده ریاضیات برای دزدیدن سوالات پایان ترم نقشه میکشند و پیمان با کت شلوار آبی عید میرود توی صف نفت تا مُخ خواهر حمید را بزند.
در این مهمانی، یکی دوتا از داستانها مثل شوهر عمهها نقش یخ را بازی میکنند که البته نویسنده اینها را عمداً گذاشته تا یکنواختی خندههای طولانی برایتان خسته کننده نشود. خواندن این کتاب در مترو، موقع نطق رئیس جمهور، جلسات کسل کننده و … اکیداً توصیه میشود.
البته اگر دنبال داستانهایی هستید که شما را به فکر فرو ببرد، اشکتان را در بیاورد و روحتان را صیقل دهد، لطفاً این کتاب را ببندید و بروید پی کارتان، چون این کتاب حرفی برای آدمهای جدی ندارد. یالله خوش گلدی!
کفشهای منطق را در بیاورید، کلاهِ خیالپردازی را سفتتر سر کنید و غرقِ این جهانِ سیل زده شوید. فقط مواظب باشید بعضی از شخصیتها ممکن است از کتاب فرار و به زندگی واقعیتان راه پیدا کنند! مخصوصاً آن شیر بالدار عصبانی … او را جدی بگیرید!
ثبت ديدگاه