تفسیر به رای/ قسمت اول
همه هستند؛ حتی محمود…
۶:۵۵ ب٫ظ ۲۶-۰۱-۱۳۹۶
«المنه لله که در میکده باز است/زان رو که مرا بر در او روی نیاز است»
خدارا شکر که درِ ستاد انتخابات وزارت کشور (=میکده) به روی همگان باز است و همه می توانند برای نامزدیِ انتخابات ثبت نام کنند؛ چون من شدیدا این تکلیف را احساس می کنم که باید رییس جمهور بشوم.
«خمها همه در جوش و خروشند ز مستی/ وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است»
عکاسها و خبرنگاران خَم و راست می شوند و از آدم هایی که به آنجا می روند گزارش تهیه می کنند و آنقدر بالا و پایین می روند که عرق می کنند و از بوی عرق خودشان مست می شود. اما امشکل اینجاست همه آن آدم ها مُجاز نمی شوند و صلاحیت خیلی هایشان رد می شود..
«از وی همه مستی و غرور است و تکبر/ وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است»
آنجا همه با فیس و افاده آمده اند و خیال می کنند که می توانند اوضاع مملکت را درست کنند، اما من خودم را خیلی خاکی نشان می دهم تا بلکه تایید صلاحیت بشوم.
«رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم/ با دوست بگوییم که او محرم راز است»
هرکس به من می رسد می خواهد از برنامه های آینده و لیست اعضای کابینه ام بگویم. اما این مسائل تاپ سکرت هستند و با هرکسی نمی توان در میان گذاشت.
«شرح شکن زلف خم اندر خم جانان/ کوته نتوان کرد که این قصه دراز است»
خبرنگاران و عکاسان همین طور خم شده اند به سمت من و ول کنِ معامله هم نیستند و پشت سر هم سوال می پرسند و عکس می گیرند. فکر می کنم تا شب باید به سوالاتشان جواب بدهم… .
«بار دل مجنون و خم طره لیلی/ رخساره محمود و کف پای ایاز است»
در این آشفته بازار، همه آمده اند ثبت نام کنند. لیلی گفته به نفع مجنون کنار می کشد. محمود هم که رویش مثل سنگ پای ایاز (=نام برند سنگ پا) شده، آمده ثبت نام کند.
«بردوختهام دیده چو باز از همه عالم/ تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است»
درِ کمد باز بوده و پیراهنی را که دوخته بودم تا موقع ثبت نام بپوشم، همه عالم دیده اند. اما اشکالی ندارد، عوضش با هم یک دست شطرنج می زنیم و راه برای رخ تو باز است تا هر جور که عشقش می کشد حرکت کند.
«ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین/ از شمع بپرسید که در سوز و گداز است»
در این بیت شاعر نماینده های مجلس را مقصر می داند که هر سال برای نامزدیِ شوراها و ریاست جمهوری ثبت نام می کند و در این راه مثل شمع آب شده است، اما هنوز احراز صلاحیت نشده است.
ثبت ديدگاه