فال هفته/قسمت اول
صد چشم شود حیران در تابش این دولت
۶:۰۲ ب٫ظ ۲۵-۰۱-۱۳۹۶
فال شماره یک
«معرفت داری و سرمایهٔ بازرگانی
چه به از دولت باقی بده و بستانش
دولتت باد وگر از روی حقیقت برسی
دولت آنست که محمود بود پایانش»
خواجه در بیت اول معتقد است شما که هم حسابی پول دارید و هم هوش اقتصادی-بازرگانی، برای شما بده و بستان در بازار، بهتر از کار در دولت است.
ایشان در بیت دوم معتقد است دولت شما بادآورده است و باید به حقیقت تن در دهید. خواجه در نهایت معتقد است دولت اول محمود احمدی نژاد دولت خوبی بود.
فال شماره دو
«پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
شاه ترکان سخن مدعیان میشنود
شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد»
ای صاحب فال، شما پیر و فرتوت شدهاید اما بازهم نگران نباشید؛ با چند کاندید پوششی به میدان بیایید و عنان کارتان را به ترکان بسپرید که او مدعی خوبی است و از گفتن چیزها شرم نمیکند.
فال شماره سه
«به جانفزایی علم و به دلگشایی جان
به پادشاهی عقل و رئیسی اعضا
به بهنشینی عمر و به بهحریفی بخت
به پیر طبعی روح و به دولت برنا»
خواجه قسم میخورد که روزگار خوشی در راه است. قسم به علم، قسم به جان، قسم به حجتالاسلام والمسلین رئیسی… . خواجه در ادامه از پیری کابینه و تجاوزاتی که به روح برجام شده است ابراز نارضایتی میکند و امیدوار است دولت جوان و برنایی سر کار بیاید.
فال شماره چهار
«صد چشم شود حیران در تابش این دولت
تو گوش مکش این سو هر کور عصایی را
دلتنگ همیدانند کان جای که انصافست
صد دل به فدا باید آن جان بقایی را»
خواجه معتقد است با روی کار آمدن دولت تو، جهان حیران و دیوانه خواهد شد. به حدی که همه کور و کر و عصا به دست میشوند. ای صاحب فال تو گفته بودی از کسی حمایت هم نخواهی کرد لیکن بقایی هرکسی نیست. حاضری صد دل به پای او بریزی.
فال شماره پنج
«شراب عشق، میسازد تو را از سر کار آگه
نه تدقیقات مشائی، نه تحقیقات اشراقی»
ای صاحب فال تو را چیزخور کردهاند و به خیالت تو را از بعضی اسرار آگاه کردهاند. اما هیچکدامشان به دردت نخواهد خورد، نه دقت نظر مشائی، نه تحقیق در امور اشراق.
فال شماره شش
«تو آن ماری که سنگ از تو دریغ است
سرت را کس نکوبد جز به سنگت
اگر دریا درافتی ای منافق
ز زشتی کی خورد مار و نهنگت»
خواجه معتقد است تو مثل ماری هستی که حتی سنگ هم از تو دریغ میکند خودش را.
تویی که معتقدی اعدامهای سال ۶۷ ظالمانه بوده! حتی اگر در دریا بیافتی، حتی نهنگ هم تو را نمیخورد، از بس که زشتی!
فال شماره هفت
«شده زرکوب و حق مانده تنش چون زرورق مانده
جواهر بر طبق مانده چو زرکوبی کروبی
بیا بنواز عاشق را که تو جانی حقایق را
بزن گردن منافق را اگر از وی بیاشوبی»
خواجه میگوید اگر مراقب نباشی فتنهای در راه است. فتنهها همیشه ظاهری از زرورق زرکوب و طلاکوب دارند و ممکن است بازهم گرگهایی در لباس میش ببینی مانند کروبی. برای اینکه حقایق را بفهمی، به عشق مراجعه کن و مثل سال ۶۷ منافقین و آشوبگران و قاتلین مردم را گردن بزن!
ثبت ديدگاه