ردپای سکوهای نفتی در خاطرات آقای هاشمی
یک کار بدون لطمه، بیکاری!
۹:۰۷ ب٫ظ ۲۳-۰۶-۱۳۹۵
راه راه: در بخشی از خاطرات آیت الله هاشمی در تاریخ ۱۷ آبان ۱۳۷۱ آمده:
«وزیرنفت آمد. گفتم به مهدی کارِ محدودی واگذارشود که مزاحم درس او نباشد. قرار شد در هیأت مدیره سکوهای پارس جنوبی باشد.»
واقعا شما فکر کنید چه دوران بدی بوده که دانشجویان مجبور بودهاند در کنار درس کار هم بکنند. الان ما داریم درس میخوانیم، کارشناسی را که تمام میکنیم، یک مدتی دنبال کار میگردیم ولی چون درس خواندن را دوست داریم و برای اینکه به درسمان لطمه نخورد، عمدا کاری پیدا نمیکنیم.
بعد میرویم با خیال آسوده مقطع کارشناسی ارشد را میخوانیم. باز دوباره ارشد را هم تمام میکنیم و در پی همان علاقه به درس خواندن، میگوییم خدایی مقطع دکتری سختتر است و دیگر عمراً نمیشود کار کرد و این بار حتما یک لطمه سنگینی به درسمان وارد میشود. پس با همکاری شرکتها و مراکز دولتی دوباره کاری پیدا نمیکنیم و مقطع دکتری را هم بدون کوچکترین لطمهای از سوی کار طی میکنیم.
بعد همینطور مراحل را طی میکنیم که یک جایی پدرمان میگوید: «فرزندم، دیگه مقطعی نمونده که بخوای بخونی. تو می خوای به درست لطمه نزنی، ولی وجداناً داری به جیب ما لطمه میزنی با این خرج تحصیلت. بیا و با همین مدرک فوق دکترات دم مغازه خودمون واستا، تا خودم به ترکیب صورتت لطمه نزدم!»
تازه فکر کنید این دم مغازه واستادن چقدر خوب است. یک روز میروی، یک روز مرخصی میدهی به خودت و نمیروی. هیچ استرسی هم روی آدم نیست. آن وقت مهدی هاشمی با ۲۳ سال سن رفته عضو هیئت مدیره سکوهای پارس جنوبی شده. آن هم وسط خلیج فارس، توی آن گرما، که تازه ممکن است یک کشتیای ناو جنگیای چیزی هم راهش را گم کند و عدل بخورد به سکوها. تازه خطر افتادن در آب و وجود کوسه هم که بدتر!
ثبت ديدگاه