گوش‌ شیطون‌کر

تکرار غریبانه موشک باران‌هایت چگونه گذشت، بنیامین؟!

به اسمش نگاه نکنید؛ به قول فارسی زبانان، فلفل را نبینید که ریز است، چون وقتی بخورید می‌بینید حسابی تیز است!

تفالی به حافظ در میان موشک و پدافند

فال جنگی

ای صاحب فال! یک کرونا، یک موشک باران و یک آسمان چراغانی توسط موشک‌های ایرانی را دیدی؛ پس از این همه چیز جهان تکراری است الا پیروزی جبهه حق بر خصم نادان ان‌شاءالله.

تذکره الاصناف

انتهای راهرو، سمت چپ

پرستار انگشت حیرت به دندان گزید ولی جامه ندرید چون از شأن پرستاری دور بود. بسیار تعمیرکار بدحال را اکرام نمود زاویه تخت را تنظیم کرده و از تزریق هرگونه آمپول حذر نمود.

ماجراهای رستم ۲

رستم و هفت خوان کنکور

پسر گفت:«اول اسمتو بگو.» رستم بادی به غبغب انداخت و گفت:« منم رستم زابلی پور زال!» پسر گفت:«ها؟» رستم گفت:«رستم دستانم من، یل سیستان.» پسر گفت:«اینا همش اسمته؟» رستم کلافه گفت:« رستمم بابا.»

ماجراهای رستم ١

رستم و پری مجازی

سیمرغ کمی فکر کرد و بعد گفت:«این قضیه بو داره‌ها. از خیرش بگذر. تهمینه بفهمه شر میشه‌ها.» رستم گفت:«تهمینه بعد سهراب، دیگه منو بلاک کرده. میگه من بی‌عاطفه‌ام. من بی‌عاطفه‌ام سیمرغ؟ اصلا همش تقصیر همین فردوسیه، یه کاری کرده که همه منو دیس کنن!»

عنوان