تذکره الاصناف

انتهای راهرو، سمت چپ

پرستار انگشت حیرت به دندان گزید ولی جامه ندرید چون از شأن پرستاری دور بود. بسیار تعمیرکار بدحال را اکرام نمود زاویه تخت را تنظیم کرده و از تزریق هرگونه آمپول حذر نمود.

ماجراهای رستم ۲

رستم و هفت خوان کنکور

پسر گفت:«اول اسمتو بگو.» رستم بادی به غبغب انداخت و گفت:« منم رستم زابلی پور زال!» پسر گفت:«ها؟» رستم گفت:«رستم دستانم من، یل سیستان.» پسر گفت:«اینا همش اسمته؟» رستم کلافه گفت:« رستمم بابا.»

ماجراهای رستم ١

رستم و پری مجازی

سیمرغ کمی فکر کرد و بعد گفت:«این قضیه بو داره‌ها. از خیرش بگذر. تهمینه بفهمه شر میشه‌ها.» رستم گفت:«تهمینه بعد سهراب، دیگه منو بلاک کرده. میگه من بی‌عاطفه‌ام. من بی‌عاطفه‌ام سیمرغ؟ اصلا همش تقصیر همین فردوسیه، یه کاری کرده که همه منو دیس کنن!»

برگی از یک لغتنامه اسرائیلی

نازل‌ترین سطح دفاعی

پوشک: لایه محافظتی ضخیم در برابر کلیه حملات دشمن. لازم برای حفظ آبرو در انظار عمومی.

فال حافظ نتانیاهو

تا فاصله‌ای نیست از اینجا که تویی!

ما خواجه حافظ شیرازی هستیم که تا محل پنهان شدنت زیر زمین را هم می‌دانیم.(صرفاً جهت اطلاع! چاکر برادرای گل سپاه)