از اینکه بیدارشان کرده بودم بسیار شرمگین شدم، فلذا جلوی میز ایشان زانو زده، عرض نمودم: «من را بکشید سرورم، من لیاقت پادشاه عادلی چون شما را ندارم.» ایشان نیز به من تفقد کرده، دستی بر شانهام گذاشتند و فرمودند:«باشه.»
حرف مقاومت را نزنید که اشکمان در میآید. ارتش به زبان عبری سخت، گرخیده. نصف سربازها به علت خجالت از شب ادراریها، خودکشی کردهاند. همین هفته فقط ۸۵۴۶ سنگ به سمتمان پرتاب شده. میبینید توروخدا وضع رو؟!
در بررسی علائم اولیه، موارد خودزنی، دیگرزنی، جیغ بنفش و فرار از خدمت یافت شد. قربانیان در پاسخ به پرسشهای پژوهشگر گفتند: «آقا ما خواب بودیم، این درسته کسی که خوابه با لگد دشمنش بیدار بشه؟!»
ابتدای کار او چنان بود که یکی موشک همیزدند از جانب نیروهای حماس، پس عمل نکرد. موشک بر اراضی غصبی بغلتید و جمعی از سربازان جملگی درخواست پوشک جدید دادند. سپس فرمانده آنها از گنبد پرسید: این عمل نکردن از که آموختی؟ گفت: از بیادبان.