طنز روز

تجمع بیش از دو نفر آزاد

مسئول حرکاتی شبیه به گوینده‌ی اخبار ناشنوایان انجام می‌دهد و روی کاغذ می‌نویسد: من مادرزادی از نعمت تکلم محروم هستم.
ما در حالی که چشم‌مان چهارتا شده: استاد، صداتون ضبط شده‌ها!

جلسه‌ی احضار روح در پشت صحنه‌ی یک شبکه‌ی آنور آبی

طنز روز | مامورای نظام هجده‌چرخ‌سوار

من که جز خون چیزی نمی‌دیدم. پام رفته بود زیر هیجده‌چرخ. دل و رودمم ریخته بود بیرون. مغزمم متلاشی شده بود وسط آسفالت. یکمشم انگار پخته بود از گرما

رمزگشایی پنتاگون

جلسه سری پنتاگون

وزیر دفاع: چی می‌بینی؟ برگردیم افغانستان؟
فالگیر: فنجونم می‌خوردی. هیچی نمی‌بینم. 

رمزگشایی صحبت های زیباکلام

موضوع انشا: کشور پیشرفته چه کشوری است؟

خانم اجازه! سعید هیچ‌وقت پیشرفته نمی‌شود چون همیشه به اینکه دست در کیفش کردم و لقمه‌اش را خوردم اعتراض دارد و گریه می‌کند. حالا خوب است لقمه‌اش گردو ندارد.

پیام‌های یک سرباز آمریکایی به دوست اجتماعی‌اش

طنز روز | اردوی اجباری

کاش اردوی افغانستان را به جای اردوی سوریه انتخاب کرده بودم. کشتن راحت‌تر از هورت کشیدن است.