الهام فروزنده با همکاری شخصی به نام هادی که یک کارچاقکنِ پدرسوخته و بانفوذ است، تمام شواهد و قرائن قاتل بودن آهی را از بین میبرند. اینجی دختر بیوک هم که دستش به جایی بند نیست، هر چه فحش و تف دارد نثار آنها میکند.
یک کاندیدای انتخابات به مالش آتش زد. به گزارش پلتیک نیوز یک کاندیدای انتخابات مجلس در تلاشی ناکام با توزیع چلوکباب کوبیده و وجه نقد رایج مملکت قصد داشت نام خود را بر سر زبانها بیندازد.
پلیسها وقتی در صحنه حاضر میشوند، اولش فکر میکنند که اشتباه آمدهاند، چون هیچ خبری از گوپس گوپس و رقص و پایکوبی نیست اما بعد متوجه میشوند که این یک جشن خانوادگی معمولی است. پس خودشان هم به دعوت پدربزرگ نادی مینشینند و زرشک پلو با مرغ میخورند و حظش را میبرند.
کاظم یا همان آتابای پسر مش اسماعیل بافوری، بعد از مدتی که در سرزمین فسق و فجور تایلند مشغول عشق و حال بوده است، حالا به وطن بازگشته و هنوز از گرد راه نرسیده است که چند مرتبه خواهر زاده اش آیدین را با لفظ "پدسگ" مورد عنایت قرار میدهد.
همه چیز حال و هوای صبح شنبه را دارد، دخترک کارتن خوابی به نام گلبهار عاشق مرد بچه فروشی به نام مجتبی است. در مقابل مجتبی هم خیلی گلبهار را دوست دارد و هر بار که کفگیرشان ته دیگ میخورد، دخترک را از تملک خود خارج و به شخص دیگری اجاره میدهد!