خیزش جهانی علیه کارگردانی که موهای بازیگران زن را میتراشد
فاجعه در سینمای ایران!
۶:۳۴ ب٫ظ ۱۹-۱۰-۱۳۹۵
راه راه:
خبر هولناک بود! چه کسی باور میکرد کارگردانی که خودش آنقدر پشت مو و بغل مو دارد، موهای بازیگران زن فیلمش را بتراشد؟ آنهم نه یک نفر، نه دو نفر… ۶ نفر! اما این واقعیت دارد. شایعهها با اعتراف صریح خود کارگردان به واقعیت تبدیل شد.
اولین شایعه ها وقتی بین اهالی سینما دهان به دهان چرخیده بود که یکی از مسئولان تدارکات شناخته شده سینمای ایران در یک گروه تلگرامی دنبال خریدار موی زن گشت. او پرسیده بود که آیا کسی را میشناسند که ۶ موی بلند زنانه را به قیمت خوبی بخرد؟ او تاکید کرده بود که اگر تا شب یک مشتری پیدا شود به او تخفیف هم خواهد داد چون برای نهار فردای عوامل پول کم آمده است.
اگرچه همه فکر میکردند این مسئله با معرفی سوسن آرایشگر به این مسئول تدارکات تمام شده است، اما یک هفته بعد که یک بازیگر زن در صفحه اینستاگرامش نوشت «اگرچه به اجبار، اما بد نیست گاهی کلمه مان هوا بخورد» دوباره حساسیتها شروع شد. چون این بازیگر و آن مسئول تدارکات آن روزها سر یک پروژه سینمایی بودند. تبلیغ یک نوع ژیلت توسط یک مدیر فیلمبرداری در یک بیلبورد بزرگراهی، تغییر اسپانسر یک فیلم از شرکت تولید کننده تخت خواب تاشو، به ماشین اصلاح موزر، پخش خبری در سایتهای اقتصادی مبنی بر اینکه یک آبدارچی سینمایی دارد هرچه دم نوش مناسب برای ریزش مو است را از بازار میخرد و… همه و همه کدهایی بودند که به افراد دقیق میگفتند این روزها سینمای ایران آبستن یک اتفاق وحشتناک است. اما انگار کسی نمیخواست باور کند؛ تا اینکه خود کارگردان لب به سخن گشود و گفت: «دیگر هیچ فیلم سینمایی نمیسازم که خانمها در آن روسری به سر داشته باشند چه در خلوت خودشان چه در مقابل محارم این کار را نخواهم کرد… در «کاناپه» شش بازیگر خانم ایفای نقش کردهاند که همه آنها موهایشان را با نمره چهار کوتاه کردند.»
هیچ کس باور نمیکرد. نمیخواستیم باور کنیم. اما ظاهرا حقیقت داشت و این خیلی عجیب نبود از کسی که اسمهایی چون تنوره دیو و شبح کژدم را برای اولین فیلمهایش در دهه شصت انتخاب کرده بود! شاید همه چیز اینجا میتوانست تمام شود، اگر عیاری نمیگفت که این کار را برای پایبندی به واقعیت انجام داده است! واقعیت؟ یعنی واقعیت انقدر برای او مهم است؟ تا کجا؟
جستجوها زمانی شروع شد که یکی از عوامل سریال هزاران چشم در کامنتی بدون اسم زیر مطلبی در یک سایت سینمایی مدعی شد عیاریدر ان سریال اصرار داشته مهدی هاشمی را واقعا کور کند تا او در نقشش به واقعیت هرچه بیشتر نزدیک شود اما مهدی هاشمی جاخالی داده است! جوانی که در سال ۸۵ تنها ۱۰ سال داشت و در سریال روزگار قریب نقش یک نوجوان ریقوی مبتلا به وبا را بازی میکرد افشا کرد که عیاری او را مجبور کرده است، آب هویج، کرفس و زیره را با هم بخورد تا بصورت طبیعی به بیرون روی دچار شود و نقش یک نوجوان اسهال گرفته را واقعی بازی کند! او میگفت که هنوز هم شبها خواب میبیند که در دستشویی حبس شده و یک دستگاه آب هویج گیری از کاسه توالت بیرون میآید و او را میبلعد!
این پایان کار نبود. هنوز فاجعه روی مصیبت بارش را نشان نداده بود تا اینکه یک مغنی به حرف آمد. مش میرزا غلام، مغنی فرتوتی که این روزها در بستر احتضار است آخرین حرفهایش را بریده بریده به اهالی مطبوعات گفته است. از روزهایی که در یک خانه قدیمی در ازای مبلغی ناچیز زمین را میکنده و نعش چند دختر جوان را بیرون کشیده است. او بعدا فهمیده که این دخترها بازیگرهای فیلم خانه پدری بوده اند! کسانی که عیاری برای اینکه فیلمش واقعی شود آنها را واقعا چال میکرده و بعد یکی از بازیگرهای مرد با شمشیر…! خدا میداند اگر تهیه کننده به کارگردان تذکر نداده بود که «باباجان این بازیگرها قراره بعدا توی فلش بک بازم نقش بازی کنن تو داری هی میکشیشون ها» و آقای کارگردان پس کله اش را نخوارانده بود و در این مورد خاص بی خیال پایبندی به واقعیت نشده بود، چند زن جوان دیگر قربانی آقای کارگردان میشدند!
آه… سینمای نامرد. چطور کارگردان محبوب ما را اینگونه مسخ کردی؟ حالا این روزها چه کاری از دست ما بر میآید جز اشک و آه؟ جز اینکه برویم در صفحات شبکه های مجازی و هشتگهای #زنها_را_کچل_نکنید و #بازیگران_زن_حق_دارند_مو_داشته_باشند و #savekachal را لایک کنیم؟
اما شاید این کمترین کاری باشد که بتواند جلوی پایبندی افسار گسیخته آقای کارگردان به واقعیت را بگیرد!
#savekachal فوقالعاده بود???
عجب کششی داشت این متن