چگونه با تماشای دربی از تلویزیون به ترویج ورزش کمک کنیم؟!
تساوی چنین میانه ی میدانم آرزوست!
۱:۰۲ ب٫ظ ۲۶-۰۶-۱۳۹۵
راه راه: به نام خدا
موضوع انشا: ورزش
به نظر من ورزش کردن خیلی کار خوبی است و به سلامتی ما کمک میکند. خانواده ما به ورزش خیلی اهمیت زیادی میدهند. مثلاً خواهر ما سهشنبه ها که زنگ آخر ورزش دارند، با ذوق بسیار فراوانی به مدرسه میرود. برادرمان هم هر ماه کلی پول یامُفت بابا را میبرد میریزد در جیب باشگاه و آمپول ورزشی میخرد.
البته به نظر من کل مردم کشور عزیزمان ورزش را دوست دارند و به آن اهمیت زیادی میدهند. مثلاً روزهایی که تلویزیون فوتبال پخش میکند، خیابانها خلوت شده و به قول مامان، جان میدهد که برویم یک پارکی جایی بنشینیم. ولی بابا هم چون به ورزش اهمیت زیادی میدهد، ترجیح میدهد در خانه بماند و فوتبال ببیند.
مخصوصاً روزهایی که بازی استقلال و پیروزی است، خیابانها بیشتر خالی شده و خیلیها از شهرستان به تهران میآیند که بروند بازی را ببینند. پدر و برادر ما هم از صبح سر و صورت و دست و کمر خود را رنگی میکنند و به ورزشگاه میروند. البته خواهرمان هم خیلی دوست دارد برای دیدن بازی به ورزشگاه برود ولی داداش سعید میگوید که آنجا فحشهای زشت میدهند و خوبیت ندارد که دخترها این حرفها را بشنوند.
پدر پرسپولیسی است و برادرمان استقلالی و همیشه با هم کل کل میکنند. پدرمان مدام به داداش سعید میگوید ۶ تاییا… و داداش سعید هم ۴ انگشتش را نشان میدهد و میگوید ۴ تایی فرهاد و آخرش کارشان به داد و بیداد میکشد و پدرمان، داداش سعید را در اتاقش حبس میکند تا آدم شود و یاد بگیرد که نباید در روی بزرگترش وایسد.
بابا معمولاً موقع بازی استقلال-پرسپولیس خیلی استرس میگیرد و بهترین حالت برای خانواده ما این است که بازی مساوی شود. چند سال قبل که همهاش بازیها مساوی میشد، مامانمان خیلی شاد میشد. اگر تیم بابا ببرد، کمی در خانه دعوا میشود و داداش چند روزی غذا نمیخورد و آخرش آشتی میکنند. ولی وای به روزی که تیم بابا ببازد، ما با اتفاقات بدی مواجه میشویم. مثلاً یک بار داداش سعید را چون شیرینی خریده بود، از خانه بیرون کرد و تا یک هفته راه نداد. یک بار هم آنقدر آن را در اتاقش نگه داشت که مادرمان داشت دق میکرد.
خلاصه اینکه ورزش خیلی چیز مفیدیست و ما باید برای آن ارزش قائل باشیم. بخاطر همین هم است که فوتبالیستها پولدار هستند و همه دوست دارند فوتبالیست شوند، چون به آنها پول زیادی میدهند. من هم آرزو میکنم که یک روز فوتبالیست شوم و در تیم پرسپولیس بازی کنم تا پدرم به من افتخار کند.
نمک در نمکدان شوری ندارد
دل من طاقت دوری ندارد
ثبت ديدگاه