روحانی چطور وزرایش را انتخاب کرده
آورده ندارم!
۱:۲۲ ق٫ظ ۱۲-۰۱-۱۳۹۶
راه راه: محمودعلوی، وزیر اطلاعات دولت تدبیر و امید در یک برنامه تلویزیونی نحوه انتخاب شدنش توسط روحانی را بدین شرح تعریف کرده است:
روحانی گفت وزیر اطلاعات شو، گفتم سابقه و آورده ندارم، با بغض گفت پسر فاطمه زهرایی، از مادرت کمک بخواه، اشک درچشمم جمع شد، گفتم چشم!
ما هم حدس میزنیم روحانی بقیه همکاران و وزرای دولت تدبیر و امید را اینطوری انتخاب کرده است:
وزیر بهداشت
روحانی به من گفت وزیر بهداشت شو. گفتم من اعصاب معصاب ندارما! با بغض گفت تو فقط فحش بده، مخاطب فحش خودش بهت زنگ میزنه معذرتخواهی میکنه. گفتم چشم.
وزیر ورزش
روحانی به من پیامک داد و گفت ماهی یکی دو روز وقت خالی داری؟ گفتم آره چطور؟ دیگه هیچی نگفت بعدا فهمیدم وزیر ورزشم کرده
وزیر صنعت
روحانی به من گفت وزیر صنعت شو. بعد از اینکه چُرت زدم گفتم هم آورده ندارم و هم خوابم میآید. گفت همینه دقیقا همچین کسیو میخوام.
برای لحظاتی بغضم بیدار شد و گفتم چشم علی برکت الله!
وزیر اقتصاد
روحانی به من گفت بیا وزیر اقتصاد شو. گفتم آورده ندارم! گفت همینکه چندماه یکبار بگویی وضع اقتصاد خراب است کافیه. بغض کردم و گفتم چشم.
وزیر ارتباطات
روحانی به من گفت بیا وزیر ارتباطات بشو. گفتم من فرق بین مگ و گیگ را هم نمیدانم! بغض در چشمانش چمباتمه زد و گفت بشو دیگه! گفتم چشم!
وزیر نفت
روحانی به من گفت بیا وزیر نفت شو! گفتم چشم! بغض کرد!
وزیر علوم
روحانی به من گفت بیا وزیر علوم شو! گفتم آورده ندارم. با یک حالت خاصی گفت همین که بفهمی شاخص تولید علم چطوری سقوط میکند کافی است. با یک حالت خاصی گفتم چشم.
وزیر راه
روحانی به من گفت بیا وزیر راه شو. گفتم باید بیشتر از اینا اصرار کنی! با یک حالت خاصی اصرار کرد. گفتم بیمه میکنیدم؟ با یک حالت خاصتری گفت بله! به شیوه محمود صادقی بغض کردم و گفتم چشم.
وزیر فرهنگ و ارشاد
روحانی گفت بیا وزیر فرهنگ ما شو. گفتم کارش زیاد است وقت نمیکنم. گفت کنسرت و خوانندگی زنان و فیلترینگ فیسبوک هفتهای یک روز هم وقت نمیخواهد. گفتم چشم.
دستیار ویژه(فریدون)
روحانی سر شام به من گفت بیا دستیار ویژه شو. گفتم من آورده ندارم! گفت عوضش میتوانی کلی بُرده داشته باشی. با خوشحالی گفتم چشم!
رئیس مناطق آزاد(ترکان)
به روحانی گفتم بیام رئیس مناطق آزادت بشم؟ با یک حالت خاصی گفت آخه تو چه آوردهای داری؟ گفتم آبگوشت بزباش و قرمهسبزی بلدم بپزم، تازه بلدم نیسان خالی ببرم پر بیارم! با بغض گفت چشم.
درود