اندر مصائب گرانی پیاز
ذکر شاخنا و کینگنا پیاز (کسر ا… قیمته)
۲:۳۴ ب٫ظ ۲۱-۰۴-۱۳۹۶
راه راه: آن گران تر از موز، که به خیار میدهد پز، آن سلطان جدید میوه و سبزیجات، که رابطه اش با بادمجان را کرده کات، آن سوگلی بازار ترهبار، که نرخش آدم را وا میدارد به زار، آن علیخانی ثانی که ندارد هوس ارزانی، آن که نوعروسها باید داشته باشندش در جهاز، شاخنا و اشک آورنا پیاز( کثرا… عرضهِ و کسرا… و تقاضاِ و نهایتا نرمال ا… قیمته)
از دسته صیفی جات بود و کسی قاطی میوهها حسابش نمیکرد و محل سیر هم بهش نمیگذاشت! در ابتدای کارش آورده اند که سرخ کردهاش در غذا زیر دندان لیزمیخورد. پس با وجود سرشاری از خاصیت و گرفتن بوهای نامطبوع ( فقط درحوزه آشپزی!) اجر و قربی درمیان خلق نداشت، پس آشپزها چنان با سمت ریز رنده میسابیدنش که اصلا به چشم نیاید، چرا که به چشم آمدنش به چشم کسی خوش نمیآمد.
در میان زنان خانهدار نیز محبوبیت نداشت، و همواره در ظروف نگهداری سیبزمینی و پیاز، پست ترین طبقه را به او اختصاص میدادند. و همین بس که بی رگ و ریشه ای چون سیبزمینی را بر او ترجیح میدادند!
در خبر است که چون این همه بی مهری از خلق بدید، تصمیم گرفت به نحوی آنها را آزار دهد، پس تنی چند از دوستان نزدیکش من جمله احسان علیخانی، سریال ستایش، فول آرشیو فیلم های هندی و گاز اشکآور را برای مشورت گرفتن نزد خود خواند تا به طریقی اشک ملت را درآورد، اما هرچه که دوستان پیشنهاد دادند کارساز نیفتاد. و در اوج ناامیدی و حقارت میرفت که کنار گوجه و بادمجان «سه کیلو هزار» فروخته شود که ناگهان دلالی به کمکش آمد و گفت: »نرخت را چنان بالا برم که دیده خلق از نگاه کردن به قیمتت پر از اشک شود، اشکی که نه با ترفندهایی چون بر دهان گرفتن چوب کبریت رفع شود، نه با کلاه کاسکت سرکردن! »
و در انتها چنان شد که دلال گفته بود، و پیاز با گذر از هلو و آلبالو برتخت پادشاهی بازار میوه و ترهبار تکیه زد و اشکها از ملت گرفت. تمت.
✅این مطلب در «آزاد زاه» در روزنامه فرهیختگان (۹۶/۰۴/۲۱) منتشر شده است.
ثبت ديدگاه