از آداب خواستگاری تا شربت سرفه در شعر صائب تبریزی!
ای ز رویت هر نگاهی را گلستان دگر!
۳:۰۶ ب٫ظ ۰۶-۰۶-۱۳۹۵
ای ز رویت هر نگاهی را گلستان دگر!
ای کسی که از دیدن چشم معشوق دلت غنج می رود، زودتر دسته گلی بستان و به خواستگاری برو دیگر!
در دل هر ذره ای خورشید تابان دگر!
چون هرچقدر هم که در دلت دوستش داشته باشی، به درد خودت می خورد. باید شفاف سازی کنی تا طرف هم بفهمد. عشق که یک طرفه نمی شود!
وای بر من کز غرور حسن هرچین می شود
ای وای بر من که حسن (نام پسر صائب) مغرور شده و هرچین می شود.
(هرچین شدن نوعی خشونت ناشی از غرور و تکبر بود که در آن زمان حاصل می شد)
گوشه ابروی او را طاق نسیان دگر
(در این مصرع اشتباه نوشتاری وجود دارد. نسیان باید به نیسان تبدیل شود، به معنی مانند نی)
حسن بعد از هرچین شدن، زیر ابرو برداشته و ابرویش مثل نی نازک شده است
بی قراری هرکه را پیچد به هم چون گردباد
اشاره دارد به شغل پشمک فروشی در شهر بازی ها که باید با صبر و حوصله پشمک درست شود و می گوید چگونه توقع داری پشمکی که یک آدم عجول و بی قرار می پیچد گرد و تر و تمیز از کار در بیاید؟!
می کند هر لحظه جولان در بیابان دگر
در این مصرع، شاعر آدم های هرچین و بی قرار را باهم مورد عنایت قرار داده و می گوید چنین آدم هایی باید بروند در بیابان های خارجی جولان بکنند و بفروشند.
(جولان نوعی گیاه است که در بیابان های اروپای مرکزی می روید و چیزی شبیه خار مغیلان خودمان است)
نیست در بیداری من صرفه ای -صائب!- که هست
(در این مصرع هم اشکال نوشتاری وجود دارد. البته در آن زمان چون خود صائب شعرهایش را برای بقیه می خواند، هیچکس متوجه غلط های املایی صائب نشد، تا به امروز!)
صائب در این مصرع شکوه از خشکی گلو دارد و اینکه همیشه در خواب سرفه می کند
نسخه تعبیر من خواب پریشان دگر
مخاطب این مصرع حسن، پسر صائب، است.صائب از او می خواهد به جای هرچین شدن و ابرو برداشتن، داروهای او را تهیه کند تا دیگر در خواب سرفه نکن
بسیار خوب ..