مشهوران مملکتش لقز نخواندند و تصویر ممالک دیگر را بهجای بلاد خودشان نزدند و کلاً بر روی مخ راه نرفتند. جای تعجب است که هیچ سِلِبی (مشهور) از دیار ما نیز آرزوی مرگ آنچنانی نکرد،
در چنین روزهایی که اعضای کلروپلاست هم عمل خطیر فتوسنتز را رها میکنند و یک جارو و سطل دست میگیرند و به خانه تکانی مشغول میشوند، جنگ دوم تریاک در سال 1856 رخ داد.
هیئت ایرانی وارد شهر ژنو میشود. قبل از آنها هیئت آمریکایی ویلچر به دست منتظر ورود آنهاست.
عراقچی (رو به ظریف): بهبه عجب ویلچری، عجب رنگی، عجب سرعت قشنگی!!
ظریف (نگاه عاقل اندر سفیهی به عراقچی میاندازد): نه نه من این رنگ را دوست ندارم، بگو با قرمز تند تغییر دهند.