صهیون‌کاغذی

بعد طوفان‌الاقصی گردتان رفته هوا
بعد آن با قبل آن بعله که فرقی می‌کند...

نامه‌هایی به فرزندم سیاوش (2)

سه سال اجباری

مادربزرگت را که می‌شناسی، خیلی به ایرج میرزا ارادت دارد و کمی هم دستش سنگین است، فلذا قضیه کنکل شد. این شد که با کوله باری از غم و کله‌ای کچل راهی پادگان شدم.

مواهب تنهایی

نوچ و لزج و چرب و تهوع‌آور
هر جا اثر دست و یا جا پایی‌ست

مناظره مریم رجوی و مصی علی‌نژاد

من می کُشم، بکِش تو هم روسری
نتیجه هرچی بشه فیفتی فیفتی

تقویم تاریخ 29 اسفند

نفت تکانی

از همین روی ملازمان و چاکران و کاسه‌لیسان با در دست گرفتن کاسه گدایی اقدام به جمع‌آوری اعانه کردند؛ ولی پول جمع شده حتی کفاف رفتن اعلی‌حضرت تا ترمینال خزانه (منظور همان پایانه جنوب است) را هم نمی‌داد، چه برسد به فرنگ!