خانمها هم با دهانهای باز و نیمه باز، چفت در چفت به هم چسبیده بودند. جوری که آرنج یکی توی چشم آن یکی رفته بود تا ببینند هدیه چیست و از چه قرار است و در این بین چه چشمها که بر اثر برخورد آرنجها کور شد!
آنچه مشخص است پلیس انگلیس دارد به او هشدار میدهد که «پسرجان زشت نیست در فرودگاه با شلوارک میگردی؟! شلوارک برای پای باربیکو و هنگام جوج زنی است. چه مسلمانی هستی تو؟! این را باید من مسیحی به تو بگویم!»
همه سخت در عجب شدند از وجود کرونا در بلاد غربیه و انگشت حیرت به دندان گزیدند و جملگی بگفتند «اینها چه چشم و دل سیرند که هنوز برای خویش کرونا نگه داشتهاند. چه نیکو طریقی که همهی کروناها را یکجا نگرفتند و اسراف نکردند.»