او در دیدار با آتاتورک و حین دید زدن، درحالیکه آب از لک و لوچهاش آویزان شده بود، گفت: «اووف آتی! چه پیشرفتهایی کردید شما. اَاَاَ...» آتاتورک همزمان با بستن فک بازمانده رضاخان، گفت: «البته من اسمم مصطفیست و مردم بهم میگن آتاتورک؛ اما در مورد پیشرفتهای کشور، هنوز بهشون نرسیدیمها! اینها چندی از جمع نسوان کشور ما هستند.»
بهانه بیخودی میآورید که به دلیل رژیم غذایی از ساقه طلایی استفاده میکنید ولی هم خودتان و هم ما میدانیم که این حرفها خالیبندیای بیش نیستند. لابد روی سالادتان هم سس نمیزنید که چاق نشوید ولی چلو مرغ را در دیس میخورید چون بشقاب ظرفیت حجم برنجتان را ندارد!
اینجا یک سری استعاره و یا ضربالمثل و هرچه هست، از قبل پیدا میکنید و در هر بالا گرفتن بحث، به طرفِ مقابلتان پرتاب میکنید تا بگنجد در وی. بعد میتوانید کلاً بزنید زیرش و گردن نگیرید. یا بگویید که منظورتان چیز دیگری بود.