این ماشین فقط به عقب میرود و افرادی که در معرض آن قرار میگیرند، احساس میکنند به عقب رفتهاند. در اولین مناظرات انتخاباتی سال ۱۴۰۳ به ناگاه متوجه شدیم که یکی از کاندیداها از این ماشین استفاده کردهاست.
از همین روی پس از نشستن بر صندلی پادشاهی و لمیدن بر روی آن با گفتن «خبه... خبه... خوب چهارتا نماینده دور هم جمع شدید و برای مملکت میبُرید و میدوزید! مگه مملکت شاه نداره؟» به مخالفت با مجلس پرداخت.
دیگری گفت: «هردو سخن لغو میگویید. باید در کل باغ کرفس بکاریم تا کارخانهی کنسرو خورش کرفسی که مزهی قرمهسبزی بدهد، راه بیندازیم. این شیوهی من است.»
کسی دیگر گفت: «گل شبدر چه کم از لالهی قرمز دارد؟!»
دیگران خطاب به وی گفتند: «هَن؟!»
پاسخ بداد: «شعر فرمایش فرمودم دیگر!»