تذکره شیخنا علی اصغر فانی
وزیر شاهانه، اصغر دردانه
۳:۲۰ ب٫ظ ۲۹-۰۷-۱۳۹۵
راه راه: چه توان گفت در ذکر آن عالم فرزانه، وزیر شاهانه، اصغر دردانه، خوشگل مامانه، الباقی لیس علیه فان، سلطان صاحب کارت، شیخنا “علی اصغر فانی”.
در ذکر مراتب و دراجت و فضایل بی حدش همین بس که خلایق همگی به دو کارت زرد اوت شدندی و وی را هرچه بدخواهان کارتی کردند در فولاد تنش اثر نکرد و حربه ی استیضاح هم در وی کارگر نیفتاد.
نقل است روزی مریدان به سوال شدند که یا شیخ، مگر نه اینکه فامیل حضرت فانی است؟ چگونه باشد که انقدر باقی اید که درد هیچ کارت و سوال و استیضاحی در جایگاهتان رخنه ایجاد نکند؟ شیخ پوزخندی زد و گفت که فانی نه آن است که عوام همی پندارند بل همان funny است که اجانب دانند و “الفان لکل درد شفا”
ظریفی پرسیدش از تعداد کسری عالمان
پاسخ داد پنجاه هزار
گفت پس تعداد مازادشان چند؟
پاسخ داد پنجاه هزار
فرمود چگونه است؟
گفت: متعلمین جملگی مرید حقیرند و مرید صادق بی نیاز بود از علم عالمان.
از حقوق دبیران پرسیدند
و گفت: فرخ درویشی در دنیا و آخرت که در دنیا سلطان را از وی خراج نیست و در آخرت جبار عالم را با او شمار نه.
گفتند در دنیایشان که هم بس خراج است هم بسی خرج.
گفت: دیگر خیلی حرف می زنی.
نقل است که در ری بیمار شد. یکی از همسایگان او را به خواب دید که می گوید: الحمداالله که خلاص یافتم و از بیماری بجستم.
آن مرد برخاست تا او را خبر دهد. چون به در خانه وی رسید پرسید که حال خواجه چیست؟ گفتند: خدایت مزد دهاد که او دوش استغفا داد.
چون اتاقش را برای بعدی تمیز همی کردند پوشه ای عظیم یافتند مخصوص اقدامات دوره ی وزارت و درآن صوابی یافت نشد و به همان پاکی که آمده بود همانگونه رفت و هرگز میز دنیا او را نتوانست فریفت، رحمهاالله علیه.
سلام عالی بود
به خصوص کلمه استغفا و همچنین funny
ولی از این حربه شیخ زیاد استفاده نکنید که تکراری می شود(باتوجه به متن ازدواج دختران شیخ با مریدان)