پدر شعبون زور میزد تا بالاخره شعبون از حالت بالقوه خارج و بالفعل شود؛ برای همین او را به مغازه ریختهگری و آهنگری فرستاد تا شاگردی کند؛ اما درجه و دمای آهنگری در حدی نبود که فعل از قوه خارج و شعبون شکوفا شود. پس از آن نیز شغلهای دیگری را امتحان کرد، اما هیچکدام از پس آن قوه چغر بد بدن بر نیامدند.
1- به پلیس گزارش ندهید. اولا معنی ندارد برای هر اتفاق عادی ماموران پلیس را علاف خودتان کنید. ثانیا پلیس که نمیتواند این همه آدم را بگیرد. گزارش ندهید آمار هم الکی بالا نمیرود.
2- از تجمع بیش از 5 نفر اکیداً خودداری فرمایید. اگر نفر ششم نزدیک شد بلافاصله محل را ترک کنید.
مامور خدماتی شاهچراغ یک تنه و با دستخالی تروریست را گرفت تا پیشروی نکند.
تروریست مذکور پس از مشاهده این حادثه گفت: «آقا هر چی بگید لو میدم حتی طبقه جهنم ابوبکر بغدادی رو. فقط جون عزیزتون شمام به همه بگید تفنگی که دستم بوده، پلاستکی بوده که آبروم نره»