تذکره‌ی دائم‌الاضطراب

سرشار از تناقض

و چون در هیبت «زوجه» درآمد، همه‌ی این اوصاف به توان ده رسید و بیخ ریشش نشست.

تذکرة‌ المقامات

سرویس‌کار رژیم

چنان جدوآباد صهیونیستتان را از گورستان بیرون کشیده و جلوی چشمانتان بیاورم که سوراخ موش را گزاف در پاچه‌ی یکدیگر کنید.

ذکر استاد نادر ابراهیمی

مردی تا ابد دوست‌داشتنی

نقل است چون زاده شد، لَختی تامل نمود. اطراف و اکناف را به طرفه‌العینی از نظر گذراند. هنگامی که فضا را مساعد دید چند ونگ مبسوط و جانانه‌ی گوش‌کَرکُن بزد. سپس آرام گشت و گفت: «خب دیگر گریه و زاری و این سوسول‌بازی‌ها بس است. برویم و بنشینیم و بنویسیم که به غایت از برنامه عقب هستیم.»

ذکر کتاب

یار غار

آورده‌اند روزی جمعی از دانشجویان، یارِ ما «کتاب» (کثرالله چاپه) را بدیدند که بر درختی تکیه کرده و هق‌هق‌کنان می‌گرید. او را گفتند: «علت چیست؟ شیطون بلا! نکند عاشق شده‌ای که همانند جوان بر درخت تکیه نموده‌ای؟»




عنوان