ملاقات روزگار با سعید و پیام

ایستگاه صلواتی بی تجربه

پیام به ساختمان دانشجویان کارشناسی نگاهی انداخت. ساختمان ده قدم بیشتر با ایستگاه فاصله نداشت. سری به اطراف چرخاند. بعد نگاهش را روی ایستگاه نگه داشت و گفت: «این محیط کجاش علمیه؟ این کارا با علم جور درمیاد آخه؟ اون بغل یکی مث استاد رحیمی داره از نانو و پلاسما میگه اون‌وقت بیخ گوشش یه عده نذری پخش میکنن که چی بشه؟!»

ذکر شیخنا و خرخوننا دانشجونما(یقلل الله تعداده)

تذکره الدانش‌جو

وی در خانواده‌ای که در تاریخ ذکر نشده چجوری بودند، متولد شد. ۱۲ سال درس خواند و دود چراغ خورد تا بلکه برود دانشگاه و برای خودش حال کند. ترم یک به دو نرسیده فهمید نه تنها باید آخر ترم امتحان بدهد و از حال و حول خبری نیست، برای اینکه نیفتد باید تحقیق هم بکند. کاخ آرزوهایش داشت فرومی‌ریخت که با میدان انقلاب آشنا شد. خوشبختانه موضوعاتی که اساتید برای پژوهش‌ها درنظر می‌گرفتند، قبلا شونصد بار توسط افراد دیگر انجام شده بود.

در مذمت کلماتی که باعث سوءظن طرف مذاکره به سیاست تنش‌زدا می شود.

بتن‌ریزی اوقات فراغت

از دهان یک مدیر بخت برگشته مدرسه ابتدایی در یک روستای خیلی دور یکهو در برود که دانش آموزان عزیز امسال برای «غنی سازی» اوقات فراغت شما کلی برنامه ریخته‌ایم، تعجب نکنید که کارشناسان سازمان بین المللی انرژی اتمی بریزند توی مدرسه که چرا امنیت ملی را به خطر می اندازید؟!

اگه اینترنت قطع بشه

بچرخ، ببین، دَررو!

پیراهن آستین بلند، با اینکه روشی قدیمی و تا حدی ناکارآمد است، اما هنوز هم اگر شرایط محیطی مناسب فراهم باشد می‌تواند تعیین‌کننده نُه ترمه شدن یا نشدن شما باشد. مشکل اصلی این روش ریسک بالا و عدم امکان انکار تقلب در صورت لو رفتن است.