به رسم عادت ملوکانه، دست به زیر کمر برده شکم ملوکانه را دادیم جلو. گلویی صاف کردیم و امر کردیم تختی بیاورند جهت جلوس. خنده شاه به سر حد کمال رسید. دستمان را طبق عادت بردیم به کلاه قجری که نرمی کلاه و توپک متصله برق از کله ملوکانه پراند.
آن درختی را که در این عید خریدهایم و تزیین کردهایم، روز درختکاری در پارک سر کوچه میکاریم. درست است که رشد نمیکند و خشک میشود، ولی برای خودشان است.
اصلاً همیشه شعبون خب یکبار هم رمضون. چرا فقط مراسمات غرب دهکده جهانی را اجرا کنیم؟ بیایید کمی هم شرقزده عمل کنیم و «سال نو چینی» یا «جشنواره قایق اژدها» را جشن بگیریم. چطور است؟