مردی تا ابد دوستداشتنی
۱۰:۰۵ ق٫ظ ۱۶-۰۳-۱۴۰۴
نقل است چون زاده شد، لَختی تامل نمود. اطراف و اکناف را به طرفهالعینی از نظر گذراند. هنگامی که فضا را مساعد دید چند ونگ مبسوط و جانانهی گوشکَرکُن بزد. سپس آرام گشت و گفت: «خب دیگر گریه و زاری و این سوسولبازیها بس است. برویم و بنشینیم و بنویسیم که به غایت از برنامه عقب هستیم.»