رمان صلح قبل از جنگ

مجلس سرکاری- فصل اول

خانم موریه حواسش به پسرش بود تا جایی را به آتش نکشد و همان طور به صحبت های رییس جمهور و اهل مجلس توجه داشت. داد زد «آهااای پسره‌ی بی اصل و نسب حیف آن همه سکه که پای کلاس آیین مملکت‌داری پای تو ریختم. بیا دو کلام حرف حساب یاد بگیر»

ارز

پاس گل به نامزدهای ریاست جمهوری

اوا فراموش کردم

ضمیمه هفتگی طنز راه راه در روزنامه وطن امروز

راه راه ۱۳۵