آمدیم و مثل تیم مذاکره کننده هسته ای دوسه تا جاسوس و مرتبط و دوست و آشنا درآمد آن وسط... این هم که کابینه است، تیم مذاکره نیست که بگوییم سرخه ای حرف می زنیم نمی فهمد!
تا دیدی کارت رونق ندارد، مبحث آب و صابون را پیش کشیدی. ای صاحب فال، کاش به خودت میآمدی و آن روز اینطوری حرف نمیزدی که حالا بر علیه خودت استفاده شود. خواجه معتقد است: «چوجور آب و صابون بیاریم روتونو بشورید؟»
نماینده چین: این خودکارا برای تقلب خوبه. باهاش تقلب مینویسی میبری سر امتحان... احتمالا خوشش بیاد! اینها شورته ضد عرقسوز شدنه، چون فصلش گذشته نصف قیمت میدیم. این هم سوهان قمه، خود حاج کیم چان جونگ و پسران میزنن توی شانگهای...