ناگفته‌هایی از ایران باستان
منشور فریدون کبیر

راه راه: متن این منشور حاوی روایتی از فتح ایران توسط فریدون در ۲۰۱۳ بعد از میلاد است. و با گفتاری از کدخدا؛ و جنایت‌های محمود، آخرین رئیس جمهور آغاز می شود. در ادامه روایتی از جستجوی مردم برای یافتن رئیس جمهوری شایسته و انتساب فریدون به حکمرانی تمام ایران و عاملیت او در فتح الفتوح برجام بدون جنگ آورده می شود. سپس وی با لحنی اول شخص القاب و نسب خود را بر می شمرد و اعلام می‌کند که جنگ را از کشور دور کرده؛ و به موجب آن، او و برادرش فریدون مشمول رحمت کدخدا شده اند. او بازسازی کشور که در دوره محمود به فراموشی سپرده شده بود و دریافت اجازه اش برای غنی سازی را توصیف می کند.
در ادامه توجه ‌شما را به بخشی از این منشور تاریخی جلب می کنیم:
*قسمت هایی از منشور در اثر گذر زمان از بین رفته اند که آن ها را با نقطه چین نشان داده ایم.

خط ۱- آن هنگام که کدخدا؛ پادشاه تمام جهان ….. دشمنانش را نابود می کند … فریدون ( در متن سمنانی فر- ید- ون ) رئیس جمهور جهان؛ رئیس جمهور بزرگ؛ رئیس جمهور توانمند؛ رئیس جمهور ایران؛ افتخار سمنان …..

خط ۲- …….

خط ۳- …. مرد ناشایستی به رئیس جمهوری ایران رسیده بود.

خط ۴- او آیین رئیس جمهورهای پیشین را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.

خط ۵- خانه ای کاغذی … مسکن مهر برای مردم می ساخت و به آن ها یارانه می‌داد.

خط۶- او با موشایی ناپاک …. افرادی که شایسته آن نبود …. هر روز یاوه سرایی می کرد.

خط ۷- او امتیازات پیشکشی به کدخدا را مانع می شد. او با سفرهای استانی در زندگی استانداران دخالت کرد. او اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از دوستی با کدخدا روی برگرداند.

خط ۸- او مردم را به سختی معاش دچار کرد. هر روز با شیوه ای بحرمانی را آزار می داد. او با سهام عدالت خود مردم را نابود می کرد ….. همه‌ی مردم را.

خط ۹- ………

خط ۱۰- مردم از خدای بزرگ می‌خواستند تا به وضع همه ی باشندگان ایران که زندگی‌شان رو به نابودی می‌رفت توجه کند.

خط ۱۱- ساکنان ‌شهرهای ایران مانند مردگان شده بودند. خداوند به سوی آنان توجه کرد.

خط ۱۲- خداوند از بین همه‌ی شیخ‌ها فریدون را انتخاب کرد. آن گاه او نام …؛ شیخ سمنان را بخواند.

خط ۱۳- او تمام سرزمین ایران را به فرمان‌برداری فریدون درآورد. وی با هر سیاه سر ( اصولگراتات ) دادگرانه رفتار کرد.

خط ۱۴- او با تدبیر و امید؛ کشور را اداره می کرد. کدخدای بزرگ از تدبیر و امید این رئیس جمهور خرسند بود.

خط ۱۵- او فریدون را برانگیخت تا راه پاستور را در پیش گیرد. کابینه ی جوان او هم‌چون چاه آبی؛ سیری ناپذیر بود. آراسته به انواع حقوق های نجومی در کنار او ره می سپرد.

خط ۱۶- خداوند مقدر کرد تا اوی بدون لشکر کشی خیابانی و خونریزی به پاستور وارد شود. او تهران را از هر بلایی ایمن داشت.

خط ۱۷- سراسر مردم ایران و همه اصلاح‌طلباشان و اصول‌گراتاتان از رئیس جمهوری او شادمان شدند و با چهره‌های درخشان او را بوسیدند.

خط ۱۸- مردم سَروَری را شادباش گفتند که با یاری او از چنگال مرگ و تحریم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند.

خط ۱۹- این منم، فریدون؛ رئیس‌جمهور جهان؛ رئیس جمهور توانمند؛ نوه ی اسد الله؛ رفیق بحرمانی؛ رئیس جمهور بزرگ؛ افتخار سمنان.

خط ۲۰- از دودمانی که همیشه صاحب مقام بوده اند. رئیس جمهوری‌اش را کاخ سفید گرامی می دارد و با خرسندی قلبی ریاست او را خواستار است.

خط ۲۱- تیم هسته ای من به صلح و آرامی وارد ژنو و لوزان شد؛ نگذاشتم رنج و آزاری به سانترفیوژها وارد آید.

خط ۲۲- در پی بهبود وضع معیشت مردم بودم ( و هستم و خواهم بود ) …. محمود بر دوش مردم یوغی نهاده بود که درخور شأن آن‌ها نبود.

خط ۲۳- از بند رهایشان کردم و به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم همه ی مردم حق نفس کشیدن دارند پس باید نفس بکشند. فرمان دادم که همه ی زنان مردم در پرستش خدای بزرگ آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم تا قالیباف اهالی ‌شهر را از هستی ساقط نکند. خداوند از تدبیر من خشنود شد.

خط ۲۴- او بر من؛ …؛ که رئیس جمهور هستم؛ بر برادر من فریدون [ظاهراً نام برادرش هم فریدون بوده – نسخه دوروکنجد]و همچنین تیم هسته ای من برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت.

خط ۲۵- و همه ی رئیس جمهور‌ها و پادشاهان جهان از زیر دریای پایین ( خلیج فارس ) تا روی دریای بالا ( دریای خزر ) و همه ی مردم دوردست و همه ی چادرنشینان عرب.

خط ۲۶- مرا خراج گذاردند و در پاستور بر پاهای من بوسه زدند.

خط ۲۷- …. عزت پاسپورت ایرانی را …. قیمت دلار را …. هزار تومان ….

خط ۲۸- ………

خط ۲۹- ……. با جهانگیری ….. ۱۴۰۰

ثبت ديدگاه




عنوان