پس از وصول ما به نیویورک، در دَم راپورت حریق در بلد لسآنجلس را دادند. کامرانمیرزا فیالفور عازم آنجا شد. اخبار واصله حاکی از آن بود که رجال مملکت جهت تحقیر حریق، اطفای آن را به یمین لوزالمعدهیشان سپردهاند.
فی المجلس، به هوش موروثی دریافتیم به زبان شمال خودمان برای عرض تشکر پیشنهاد پیشکشی یک زوجه دادهاند. دست و پا شکسته عرض کردیم: «وی آر خیلی زن در حرمسرا مسیو. تنکی یو.»
این قصهای است که شیرین هربار برایم تعریف میکند البته اینکه قصهاش چقدر صادقانه است را نمیدانم.شیرین از همان کودکی عاشق دوره قاجار بود البته به جز بخش امضاکردن قراردادها و عهدنامههایش.