او به محض اینکه به شهری میرسیدند به کوچه میرفت تا با بروبچ محل، دوست شود و خرپلیس بازی کنند؛ اما تا شروع به یارکشی میکردند و «من من تو تو کشیدم کی رو» تمام نشده بود مجبور میشد همراه با خانوادهاش به شهر دیگری بروند.
حکیم لبخندی عاقل اندر سفیه بزد و ضمن این نکته که بگو شهید رئیسی تا دهانت عادت کند؛ سه نکته فرمود. آن جقلهسفیه بعد از نکته اول حالت آن شکلک که دهانش خط ممتد دارد به خود گرفت و پس از نکته دوم برگریزان شد و در نکته سوم کامل هنگ کرد.
در روز اول حمله نیروهای نظامی وابسته به منافقین که به نام ارتش آزادیبخش بودند، فاصلهٔ قصر شیرین تا تنگه چهارزبر را با هپلیهپو و گفتن «ما دیگه عند کشورگشاییایم» طی کردند.