خاطرات یک آمریکایی

خاطرات ایران محاله یادم بره

پهلوی‌ها خیلی دوست داشتند خدمت کنند و ما چون خارجی هستیم و چیزی به اسم تعارف در دیکشنری‌مان تعریف نشده دست‌شان را رد نمی‌کردیم.

ماجرای رضا شاه و ۲۵ شهریور

کوره تو خالی!

سال‌ها پیش در چنین روزی، یعنی در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ درحالیکه دانش‌آموزان از شدت گریه و عَر زدن، اشک چشم و آب‌دماغشان قاتی شده و مشغول جمع‌آوری وسایل خود بودند تا با آمدن «بوی ماه مدرسه»، به سر کلاس بروند، رضاشاه بقچه‌اش را سر یک چوب (در بعضی روایات چوق) زد و از ایران رفتانده شد.

کش ماست

صدای قوطی در بحرین!

بازتاب مناظرات در دنیای مردگان

روح محمدرضا پهلوی صدای پزشکیان رِ شنید

ایشان به آسفالت‌های زمان ما لطف دارند. حالا اینطور که می‌گویند هم نبوده! یک چندتایی چاله چوله هم بود. خود ما در اثر وجود همین چاله‌ها، چند بار سَر مبارکمان به طاق ماشین خورده است.